عشق ، نام کوچک توست ...
بیاد داری که مرا بهمراه نسیم شبانگاهی عاشق کردی ؟!
همان شب که ستاره ها از چشمک زدن ایستادند و ماه نقاب حریر بر رُخ کشید تا تنهاترین شاهد آسمانی نیز چشم بر ضیافت عاشقانه ی ما ببندد ؟!
بیاد داری ؟!
روزی که طعم شاتوت ، شیرینی عشقمان را دو چندان کرد و دیگر آن طعم در میانه ی هیچ بازاری عرضه نگشت ؟!
بیاد داری ؟!
بر امواج گیسوان زراندود گندم زار دیوانه وار میدویدیم و هیچگاه نیاندیشیدیم که نسیم می ایستد ، گندم زار خالی از هیچ می شود ...
و این ماییم که عاشق بودیم و ندانستیم که زمان به تاخت می رود ، عمر می گذرد و تنها ماییم که می مانیم ... !!!
دل ِ من همچون کویری بی غل و غش عاشق گشت ، عاشق تویی که دل را به تپیدن و روح و روان را به وجد می آوری ...
اکنون که خوب می نگرم می بینم " عشق تنها (!) نام کوچکی از توست " تویی که برایم مانده ای ...
* آوا
روز عشق گرامی باد ...
با تشکر از دوستان در رادیو بلاگی ها
- چهارشنبه ۹۴/۱۲/۰۵