مثلا اومدم درس بخونم
چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۳۸۹، ۱۰:۴۵ ق.ظ
از صبح زود اومدم کتابخونه ی دانشکده بلکه جو کتابخونه ما رو بگیره ! یکسره بارون میباره و منم دارم مثلا درس میخونم . اگه این بارون بذاره
امروز امتحان دارم . حوصله ی مرور ندارم . موندم تا ساعت یک چیکار کنم حالا دلم پتو میخواد و
خونه ی خودمو که تخت بگیرم بخوابممممممم هیممممممممم
...............................................
خطاب به همسری خوب و مهربونممم ...
باور کن از صبح تا همین حالا که اینو تایپ میکنم داشتم درس میخوندم ولی دیگه قاطی کردم بسکه
اسم دانشمند و دکتر و خلیفه و.... رو خوندم حالا خوبه حباب دید کتابم با چه عنوان و با چه
محتواییه ...
امید است از امتحان امروز بسی سربلند بیرون آییم
تقدیم با عشق (نامحرما چشاشون رو ببندن )
- چهارشنبه ۸۹/۱۰/۲۲