MeLoDiC

کمی تا قسمتی تصویری ... بدون رمز :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

کمی تا قسمتی تصویری ... بدون رمز

چهارشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۳۷ ق.ظ


دیروز در حالیکه دلم هوای قدیمهارو کرده بود دلُ زدم به جاده و رفتم سر مزاار ... این درخت در پاییز به شکل عجیبی چشم نوازه . ولی حالا به خواب ِ زمستونی رفته .... 


شمال واقعا زیباست ! اینم چشم اندازی از قبرستون محل مادری که امواتمون رو در این مکان به دل ِ خاک سپردیمون و انشالله که روحشون در آرامش باشه . 



سه شنبه : یاس رو بردم منزل استاد موسیقی . دیدن این گلهای زیبا واقعا منُ متحیر کرده بود ولی متاسفانه نمیدونم اسم این گل چیه ! کسی می دونه ؟؟؟ 


وقتی در حال گرفتن عکس بالایی بودم استاد با یه قیچی جلوی رومون حاضر شد و یه شاخه از این گل زیبارو علیرغم مخالفتم چید و به دستم داد وقتی خواست دومی رو هم بچینه با همه ی وجودم مخالفت کردم و نذاشتم . من بر این باورم که گل روی پایه ی خودش زیباییش بی نهایت جذاب تره تا اینکه از اصلش دورش کنیم . دیگه با اون یه شاخه ای که چیده بود مارو بدرقه کرد ... 

دیدن این مهاجرات کوچولو و ایضا سمج همیشه منُِ به وجد میاره . این پرنده ها یکی از زیباییهای شهرمونن ! طوری که اکثر مسافرا رو جذب خودشون میکنن . 

امروز با تمام سرمایی که تا مغز استخونمونُ می لرزوند رفتم کنار رودخونه تا به ندای دلم گوش بدم ... این بخشی از خواسته ی دلم بود که خب سعی کردم حداقل این یکی رو جوابگو باشم .... 

از روزی که وارد شهر زیبامون شدم آسمون باب میلم بود . گاهی بارونی و گاهی ابری ! حتی طوفانی . روزی که گذشت بی نهایت سرد ... خدایا بابت مهربونیت شکر !!! 

  • چهارشنبه ۹۴/۱۱/۰۷
  • ** آوا **

نظرات  (۵)

دلم هوای شهر قشنگتون رو کرد. دلم یه رودخونه میخواد کنار خونه مون که وقتی دلم میگیره کنارش بشینم و سنگ ریزه های کف آبو تماشا کنم. این بار اگه بیام همه این زیبایی ها رو با دقت بیشتری نگاه میکنم و طوری هوای اونجا رو نفس میکشم که عطرش تا ابد بهم زندگی بده. قدر شهر قشنگتونو بدون.
پاسخ ** آوا ** :
خب شهر ما با ادمهای مهمون نوازش مطمئنا همیشه برای مهربونی چون تو اغوششون بازه . البته اینُ بگم که اون رودخونه سنگ صبور خیلی ها بوده . من و خیلی های دیگه که شاید لحظه ای ، ساعتی ، روزی ... یا حتی برای همیشه از انسانها ناامید شدن و به ساحل رود پناه بردن تا درد دلاشون رو اونجا بریزن ُ سبک شن .حالا اینکه موفق شدن یا نه خدا می دونه و لاغیر ... 
من قدر شهر قشنگم و ادمهای قشنگترشُ خیلی زیاد می دونم ولی خب ظاهرا اوناییکه باید بفکر سر و سامون دادن مشقات مردم باشن قدر یکی مثل منُ ندونستن که حالا من توی شهر پاگنده ها در حسرت نفس کشیدن در هوای پاک شهرم می سوزم و می سازم 

سلام اوای همیشه همراه

بی معرفت شده ی بار من این لقبی ک به تو دادم ُ ازت بگیرم؟ شده؟

 

حالا بگم بی معرفت؟

 

 

+ شبکاری رو هنووووووووووز اون دوزاری نیافتاد ک بگیرم! شب کاری منظورت شب کاری بیمارستان ک نیس، هس؟

خودایا من چقدر خخیینگ شودم

 

 

 

عزیزم منم جات بودم ویراستاری نمیکردم

والا ب خدا!

یعنی چی ک بیای بخونی و متذکر شی

 

 

+ بعد تو خیلی ها اومدن گفتن ):  الان منم رفتم توو صف همون نویسندگانی ک استادمون سر کلاس گف برای چاپ کتاب ی نوشته ای رو ویراستاری میکردم ک دیدم پُر از غلط و غلوط و اشتباه تایپی! گفتاری ! اصلا داستانی بود. من ک تجربه ی تلخی در این عرصه دارم و خدا تو رو برام فرستاد ک باشی ک کمتر گننننند بزنم، سکوت کردم و اصلا نخندیدم!

الان دقیقا منم دارم میرم ب لیست اون نویسنده های بی سواد!

 

 

اینجا ک نه،

ولی اون طرفا، کلاس خط و خوشنویسی ک میزارن یکی برام ثبت نام کن

 

 

(کلاس خط ، رمزمونه (: ، منظور همین کلاس لغت سخته با املای صحیح )

 

 

آیکون ضایع شدن

صورت سررررررخ

شرم

سر ب پایین و ندامت از سراپای وجود ریختن

پاسخ ** آوا ** :
سلام عزیزم . خوبی ؟ اره خب منظورم دقیقا شب کاری بیمارستان بود :))))))))))))))))))) 
کتایون ؟ الان من به تو چی بگم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام

منظور از شب کاری متوجه نشدم عززیزم

چی شد؟

 

 

خب اوا جان تو کجایی ک ویراستاری کنی ها؟

دادمش ب شادی

شادی هم ک  اصلا دقت نکرد

خو الان من چ کار کنم هااااااااااااااااااااااااااااااا

 

ایکون گریه در حد خودکشی و مرگ

 

 

 

دل منم واست تنگ شده

 

اه

پاسخ ** آوا ** :
سلام کتایون عزیزم . خوبی ؟ واقعا منظور از شب کاری نمی دانی چیست ؟؟؟ :))) وای کتایون الان حس میکنم نظری که میخواستم برای روشنا بفرستم همونو برای تو هم فرستادم خخخخ . خدا بخیر بگذرونه . 
نه خب ویراستاری ِ مفتی مفتی دیگه واسه م نمی ارزه . این یه بارم اشاره ای اومدم تا بگم هنوز تو کارم تبحر دارم و زیر ذره بینی به نوشته هات نگاه میکنم و می خونمشون . تا بدونی سر سری نمی خونمت . تا خیال و اوهام ورت نداره که آوا بی معرفت شده و دیگه همیشه همراه نیست . که بدونی همیشه می خونمت و از سر مصلحت خیلی وقتا زبان به دهن میگیرم تا گند نزنم به اعصابت ! بله عزیزم . هر از گاهی خودی بهت نشون میدم تا از یادت نره آوا نوشته هاتُ با دقت می خونه و همراهته . 
امان از دل تنگ .... امان !!!! 
  • ♥ღஜ یزدان ♥ღஜ
  • سلام اوا جان"
    مررررسی" فقط منو ببخش قضا و قدر باهام همراهی نکرد بیام از نزدیک احوالپرسی و زیارت چه کنیم گاهی روزگار باهام راه نمیاد به بزرگیت ببخش ما رو... امیدوارم سفر بهتون خوش گذشته باشه" اخخخخ چقدر گل زیبایی فکر کنم بنام گل عروس باشه اره؟ نمونشو دارم اما اینطوری شکوفاییشو ندیدم تا بحال" خیییلی زیباست... امیدوارم قبراق و سرحال بکارهات ادامه بدی.. بازم خوش اومدی...
    راستی پاریس کوچولو رو باز اوردی که........
    پاسخ ** آوا ** :
    سلام ... :) 
    خواهش میکنم شرمنده م نکنین . همینکه اینجا همراهم هستین ازتون ممنونم . دیدار از نزدیک شما سعادت میخواد که با من یکی انگاری یار نیست . نگید " سعادت " چه کلمه ی زیبایی !؟! فعلا که با من یکی یار نیست . 
    بگذریم . 
    گل عروس ؟ خب من اسمشُ نمی دونم . گفتم تا اگر کسی می دونه راهنماییم کنه . 
    پاریس کوچولو رو آوردم ؟ نه تنها با خودم نیاوردمش بلکه بخش عظیمی از من اونجا موند . هوای اون بخش جا مونده رو داشته باشین لطفا :) 
    شکلک هم موجود نیست . بقول بعضیا شکلک نیست راحتممممممممممم :)))))))))

    سلام اوا جان

    خوبی عزیزم؟

    لینکت رو ذخیره کردم

    ب جهت طولانی بودن پستش

    سر فرصت میخونمش

     

    انشالله روحیه ی بالایی جهت دیدن همسری و دتری کسب کرده باشی

     

    انشالله

     

    پاسخ ** آوا ** :
    سلام دختر چشم قشنگ رویایی ! 
    شکر خدا خوبم . دیدم تو پستت نوشتی که اون مطلبُ خوندی . نظرتُ توی نوشته های خودت فهمیدم . انشالله که دنیا به کام دلت باشه عزیزم . 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">