MeLoDiC

سمینار .... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

سمینار ....

چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۰ ق.ظ

* امشب شبکارم ولی از 5صبح برای سمینار فشار خون زدم بیرون . سمیناری که قرار بود ساعت 7:45 شروع شه هنوز که هنوزه شروع نشده . و جز تعداد انگشت شماری از پرسنل بیمارستان کسی نیومده ! البته من چیزیُ از دست نمیدم چون سمینار حتی با حضور یک نفر هم برگزار میشه و مطمئنا چیزی به دونسته هام اضافه میشه و از طرفی اضافه کاریم محفوظه :))) سوپروایزر و سخنران (فوق تخصص بیماریهای قلب) نشستن و در حال صحبت کردن در مورد خاطرات سفر حج و ... هستند و من ناخواسته بی هیچ صرف انرژی از شنیدن خاطراتشون مستفیض میشم . چجوری میشه نشنیده گرفت؟؟؟ 
 
**مـحمد و یاس به امید خدا امشب میان سمت کرج . و اگه خدا بخواد فردا بعد از پایان شبکاری میبینمشون. دلم برای دخترم بی نهااااااایت تنگ شده . 
  • چهارشنبه ۹۴/۰۷/۲۹
  • ** آوا **

نظرات  (۲)

موفق باشی عزیزم
ایشالا دور هم بهتون خوش گذشته :)
پاسخ ** آوا ** :
فدای شوما :*****************
از بوووودن با همسر و دختر لذت ببررررررررر ^____^
پاسخ ** آوا ** :
بسی مشعوف شدیم ولی کوتاه مدت . باز هم خدارو شکر . 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">