MeLoDiC

ضد فرهنگ ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

ضد فرهنگ ...

يكشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۲۹ ب.ظ



عکس : 18 مهرماه 1394 - کانال شرقی - ساعت 15:40 ... در راهه رفتن به دندون پزشکی ! تنها ...

* شـهرهای بزرگ با آدمهای [جسارتا" ] گرگ صفت بی شک گرگ بودن می طلبه . زمان زیادی طول نکشید تا به این باور برسم که اگر خواهان ِ زندگی در این شهر به ظاهر متمدن هستم ، نیازه که من هم گرگ باشم تا بتونم به سلامت تردد کنم . وگرنه من آدم فریاد زدن و اعتراض کردن و خیلی چیزهای دیگه ... نبودم . ولی حالا شدم . حالا وقتی راننده ی بیشعور ازم کرایه ی زیادتر از حقش طلب میکنه دقایق طولانی باهاش بحث میکنم . حتی وقتی پیاده میشم باز به بحث کردن ادامه میدم تا بفهمه که من نفهم نیستم !

 

حالا وقتی فروشنده ی بی وجدان میخواد یه گوشی نوکیای ساده ی کار کردُ به جای صفر کیلومتر بهم بندازه !!! حتی وقتی بعد از دو ساعت از خرید اون خیلی اتفاقی می فهمم 3 ساعت کارکرد تماس داره شال و کلاه میکنم و اول وقت میرم مغازه ش ! و در حالیکه تازه در حال ِ چیدن گوشیهای ویترینش هست گند میزنم به شروع روز ِ کاریش . تا اون باشه که فکر نکنه من نفهمم ! 


یا مثلا دیروز که برای پرداخت بهای روکش دندون پای صندوق رفتم دیدم قیمت پرداختی چهل هزارتومن بیشتر از قیمت طی شده ست ! یه لنگه پا موندم تا منشی با دکتر در مورد قیمتی که از قبل بهم داده صحبت کنه ! دکتر هم خیلی راحت قبول کرد که اون چیزی که " من = آوا" میگم درسته ، همون مبلغُ پرداخت کنم ! 

نمیدونم چرا گاهی ساده لوحانه فکر میکنیم همه ( غریب به اکثریت ) با ما مثل کف دست صاف و صادقن . نیستن ! خیلی هاشون نیستن ...


** چـند روز قبل وقتی به سمت مترو میرفتم از عکس العمل خودم فهمیدم من ذاتا" یک پرستارم - یعنی حمایت کننده :))) یه خانم کُرد جلوتر از من در حال پایین رفتن با پله برقی بود . دستشُ به هند ریل گرفت و پای راستشُ روی پله ی اول گذاشت ولی ترسید و برگشت ! ولی مجال گرفتنن دستشُ نداشت و در حالیکه با سر به سمت پایین کشیده میشد فریاد میزد . همه ی اینا در کسری از ثانیه رخ داد . سریع دست چپشُ گرفتم و سمت خودم کشیدم و گفتم دستتُ ول کن ! بهم اعتماد کرد و دستشُ رها کرد و من به سمت بالا کشیدمش . بنده ی خدا مثل بید می لرزید . نمیتونست فارسی حرف بزنه ولی ظاهرا متوجه میشد چی میگم . دوباره بهش گفتم به محض اینکه گفتم پاتو بزار سریع هر دو پا رو بزار . دو دستی بهم چسبید و در زمان مناسب گفتم " بزار " خلاصه موفق شد جفت پا روی یه پله سوار شه . باز گفتم حالا با دستت اونُ بگیر . تا انتهای پله دست چپش در دستم بود . وقتی پیاده شدن باز بهش گفتم سریع پاتو بردار . خلاصه به سلامت رسید . پایین پله ها مرد میانسالی که لباس سنتی کردی به تن داشت لبخند زنان با زبان محلی خودشون ازم تشکر کرد . با لبخند گفتم " مخصوصا تنهاش گذاشتی و رفتی ؟" از بین کلامش فقط " نه اصلا " رو متوجه شدم . خانومه خم شد پشت دستمُ ببوسه که نذاشتم . باز ازم تشکر کردن و رفتن . از تصور اینکه چه اتفاقی می تونست برای اون زن ِ بیچاره بیفته مغزم سوت میکشید . یکی از ویژگیهای یک پرستار این ِ که حمایت گر باشه . این ویژگی ذاتی ِ نه اکتسابی ... 


+ دیگه توی بلاگفا نمی نویسم که حالا بیام بگم " دیروز وبلاگم 5 ساله شد" :) بله ! دقیقا 5 سال و یک روز هست که من توی دنیای مجازی  بنام آوا مستقل می نویسم . البته روزمرگی نوشت ... 


+ دوستان عزیز پایتخت نشین ! امیدوارم که از بند اول نوشته هام دلخور نشین . من آدمی نیستم که در مورد فرهنگ از واژه ی " همه " استفاده کنم . مثلا بگم همه ی شمالیها ... یا همه ی تهرانی ها ...یا فلان و فلان ... نه !همه جا بد و خوب داره ... هر شهری فرهنگ خودشُ داره ولی نباید فراموش کنیم که فرهنگُ ما ادمها می سازیم ! چون هر شخصی شخصیت و فرهنگ خودشُ داره . پس اگه میگم شهرهای بزرگ با آدمهای گرگ صفت (!) این یه دیدگاه ِ جز به جز در مورد تک تک آدمها نیست . بلکه دیدگاهی ِ که با اتفاقهای شوم تعبیر شده . وگرنه تو همین شهر افرادی هستن که حتی من به عنوان یک رهگذر تحسینشون کردم . 


  • يكشنبه ۹۴/۰۷/۱۹
  • ** آوا **

نظرات  (۳)

عزیزم خیلی دوست دارم این نگرشت رو به اطراف ، به نظرم خیلی نگاه بازی داری
بعضی آدما انگار سرشون رو میندازن پایین و از کنار همه چیز رد میشن اما تو به ثانیه ثانیه اتفاق هایی که اطرافت میوفته توجه میکنی
 از داشتن همچنین دوستی افتخار میکنم و از کنارت بودن لذت میبرم
تولد بودنت تو دنیای مجازی رو هم تبریک میگم :))))
پاسخ ** آوا ** :
اره من بیشتر روزم در سکوت میگذره و در دیدن . زیاد اهل حرف زدن نیستم . گاهی با خودم میگم مگه میشه مثلا چهار ساعت بین مردم بود و لب وا نکرد ؟ ولی خب میشه ! حداقل در مورد خودم شده . به همون اندازه نگاهم دقیق ِ . نه از باب کنکاش . نمونه ش! از بیابون عبور میکنم به بوته های خشک و به حرکت مورچه ها ..... توجه میکنم . یا مثلا سکوتمُ چیزی مثل صدای آژیر آمبولانسی که توی ترافیک سنگین میرداماد گیر کرده می شکنه . اونم تنها با یک واژه ی کوتاه در حد " عجب " !!! و فقط خدا می دونه اون لحظه چی از ذهنم میگذره .... 
منم از داشتن دوستی مثل تو خوشحالم . فدای تو یاسمن جان . به خونواده سلام برسون . 

سلام آوا بانو خوبی ؟دیگه سرفه نداری بهتر شدی خانم گل ؟

چی بگم والا همیشه آدمای ع و ض ی و خدا نترس وجود دارن بعله !نمیدونم چطور میتونن پول حروم رو بخورن آخه این کارشون یعنی کلاه برداری .خوشم اومد زرنگی کردی واسه منشیه خخخخخخ

پاسخ ** آوا ** :
سلام فاطمه جان . سرفه هام به کل که رفع نشدن ولی خیلی بهتر شدم . انقدر اون جوشونده تاثیرش زیاد بود که به سوپروایزرمون هم پیشنهاد دادم امتحانش کنه . ما که خیرشُ دیدیم امیدوارم که اونم خیرشُ ببینه .ولی خب ته مونده ی سرفه هام تقریبا دایمیه اونم واسه بخش الرژی ذایتمون ِ . نباشه یعنی یه جای زندگیمون می لنگه . مثلا من وقتی خوابم سرفه که می کنم اطرافیان خیالشون راحته که من زنده م و نفس میکشم :)))))))))))))))))))) 
سلام خووووووووووبی؟ چه خبرا؟
سرفه هات رفع شد؟
امیدوارم هر جا هستی تنت دور از بلا باشه
.......
این حرفت رو قبول دارم که بعضی ها با آدم صاف نیستند،از این نمونه کرایه زیاد گرفتن من و قاصدک چند وقت پیش داشتیم و هر دو خیلی عصبانی شدیم و با راننده بحثمون شد
بعد از دو ساعتی که از برگشتنمون به خونه گذشت قاصدک اس داده یعنی یارو سالم رسیده به خونششششششششش
فک کن قاصدک عین دوساعت رو داشته فحش و نفرین میفرستاده
کلی خندیدم اس ام اس رو دیدم

شهر به شهر فرهنگ و روش زندگی با هم فرق میکنه
یا باید مدارا کرد
یا جنگید یا سکوت.......
در مورد طلب حقت بخصوص دندون پزشکی دمت گرم کیف کردم
......
مراقب خودت باش
بووووووس

پاسخ ** آوا ** :
سلام حباب عزیزم . خوبی ؟ چه خبرا ؟ خونواده چطورن ؟ اره بهتر شدم . البته هنوز هر از گاهی تک سرفه دارم ولی نه مثل قبل . 
آخ آدم زورش میاد ازش پول ناحق بگیرن . واقعا خیلی زور داره . 
خب اینجا باید جنگید . سکوت چاره ی کار نیست . اهل جنگ نباشی خونت توی شیشه ست . 
چشم عزیزمممممممممممممممم . شمام مواظب خودت باش و به همگــــــــــــــــــــــــــــــــــی سلام برسون . 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">