MeLoDiC

روزهای دور از خانه :) :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

روزهای دور از خانه :)

چهارشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۲۳ ب.ظ


 

* از یه ساعت بعد از درج پست قبلی تا این لحظه به دلیل بی آبی خونه ی مامان هستم . البته همین چند دقیقه ی قبل باباجون و مامانی راهی ِ تهران شدن و حالا من خونه شون تنهام . قرار بر این ِ که تا شنبه که به امید خدا برمیگردن همینجا بمونم تا داداشم تنها نباشه . به احتمال خیلی زیاد فردا محمد هم بهمراه دو سه تا از دوستان صمیمیش راهی ِ ییلاقن . ییلاق در زمستون چه شود ... !!! فعلا همین . چیز دیگه ای برای گفتن ندارم . 

** منزل مادر باشی  ولی پدر و مادر حضور نداشته باشن واقعا حس بدی بهمراه داری ... دقیقا درگیر همین حسم . مخصوصا که تنهام ... :(


  • چهارشنبه ۹۳/۱۰/۲۴
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">