MeLoDiC

هدیه ی شب یلدام ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

هدیه ی شب یلدام ...

دوشنبه, ۱ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۱۵ ق.ظ


 

ای شاهد قدسی ، که کِشد بند نقابت ؟!

وی مرغ بهشتی ! که دهد دانه و آبت ... ؟!

*  لحظه ای با حضرت حافظ ...[آخرین دقایق از آخرین شب ِ آذرماه 1393... ]

.

.

+ من فرزند سرزمینی هستم که بوی صمیمیت می دهد [کلیک]

بهترین هدیه ، برای اولین شب از دی ماه امسالم ... چقدر این روزها دلم برای آنهایی که نیستند تنگ میشود .

 


  • دوشنبه ۹۳/۱۰/۰۱
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">