MeLoDiC

عکس باغ ِ گلها ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

عکس باغ ِ گلها ...

يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۰۸ ب.ظ


 

 عاشق این جاده شدم ... و اون پایه های پر از گل . البته شمعدونی هاش کم گل بودن . 

 من و پریسا با هم از زیر این آبشار گذشتیم .  کلی هم خنک شدیم و صد البته خیــــــس :)))

 گل فلفل خوش رنگ ...   

 کلبه با دیوارهایی گل گلی :) 

 فرش گلها یادتونه ؟ این کامل شده ش ِ ... محشر بود . 

 عاشق این پنجره شدم ... پنجره ی خونه ی مادربزرگه :)))) 

 در خونه ی مادربزرگه :) 

 تالار گل و پروانه ... البته گل نداشت و فقط سرسبزی داشت .. 

 دار قالی گلی :) پارسا هم اِشانتیون این عکس ِ . جیگر زندایی :******* 

 باغچه ی فلوکسی :) بهمراه اشانتیون :**********

 آسمون ِ شب پر از چتر :) 

 این هاپو هم داخل باغ برای خودش میگشت . عجیب اهلی بود . وقتی دایجون بهش گفت بیا سریع اومد جلوی پای دایجون نشست روی زمین . ولی از اونجا که هوا تاریک شده بود و فلش دوربین اذیتش میکرد وقت عکس گرفتن سرشُ می چرخوند . بعد هم دنبالمون راه افتاد و تا مسیری همراهیمون کرد . خیلی خوشگل بود . 

  • يكشنبه ۹۳/۰۶/۳۰
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">