MeLoDiC

دست رد می زنیم بر سینه ی هر چه پیشنهاد ِ کار ِ :دی :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

دست رد می زنیم بر سینه ی هر چه پیشنهاد ِ کار ِ :دی

يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۱:۵۹ ب.ظ


 

* هـیچ وقت فکر نمیکردم از بیمارستان .... باهام تماس بگیرن و برای مصاحبه باهام قرار بذارن [ اونم برای دوم مهر ] بعد بنده خیلی ریلکس در جواب بگم کار در اون بیمارستان [فوق تخصصی] فعلا برام مقدور نیست :) ! خلاصه امروز ساعت 13:50 تماسی که مدتها قبل تر از این منتظرش بودم برقرار شد و این جانب آوا  دست رد به سینه شون بمنظور عدم همکاری کوبوندم :))))) 

** اصلا ما کشته مُرده ی اجناس ِ فروشی و فروشنده های فعالِ مترو شدیم :) 


  • يكشنبه ۹۳/۰۶/۳۰
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">