MeLoDiC

یک عدد آوای پر از انگیزهههههه :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

یک عدد آوای پر از انگیزهههههه

شنبه, ۲۹ آبان ۱۳۸۹، ۱۱:۴۳ ب.ظ


 من و همسری رفتیم چالوس سنجش تکمیلی ثبت نام کردم

تو راهه برگشت میگه آخ بزنه ارشد قبول شی یک حالی میکنم من 

می گم واقعا خوشحال میشی ؟

میگه آره خب !!! آرزومه  (منم در تلاش تحقق این آرزوشم الان )

فردا همسری پولو می ریزه به حساب و میره تا فیش رو هم تحویل بده  همسری من خیلی دووووووووووووووست دارم  (خب از اینجا خونواده رد میشه نمی تونم چاشنیشو زیاد کنم )

از وقتی اومدم دارم درس می خونم

آزمون بعدی ۱۳ آذره و ۶۰ درصده منابع باید خونده شه ولی من هنوز نمی دونم منابع چیا هست  تازه هنوزم کتاب زبان رو نخریدم

فردا زودتر میرم تا با اساتید صحبت کنم و از اونورم کتاب زبان بخرم که وقت حسابی طلاست 

راستی گند زدم به شالی که ابجی کوچیکه برای یاس بافته  امروز به مامان سپردم کاموا بخره تا خودم درستش کنم ولی دیدم نمیشه  هم نوع بافتمون با هم فرق داره و دودست شده و هم دستم درد میکنه و طولانی مدت نمی تونم بالا نگهش دارم واسه همین گذاشتم خودش بیاد و زحمتشو بکشه 


  • شنبه ۸۹/۰۸/۲۹
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">