MeLoDiC

دیروزِ ِ پرخرج و تنوع آوا :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

دیروزِ ِ پرخرج و تنوع آوا

يكشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۱، ۱۱:۳۸ ق.ظ


+ دیروز صبحکار بودم . بعد از ظهر رفتیم از اینایی که فروشنده ی ماهی آکواریومی هستن پرسیدیم که برای ماهیمون چیکار میتونیم کنیم ؟ گفت : هیچ کار . می میره ! دیگه انقدر که من گیر دادم که دارویی چیزی .... گفت آموکسی سیلین بریز تو ظرفش شاید شاید خوب شه . ولی بهت قول نمیدم . منم دست از پا درازتر اومدیم بیرون ... 

میدونین که مدارس هوشمندسازی شده ؟ چند روز قبل یکی از شاگردهای محمد ازش یه فایل درسی خواست که محمد از سیستم مدرسه استفاده کرد و براش داخل فلش ریخت . وقتی تحویلش داد فلش سالم بود . دیروز باباهه اومده داد و بیداد که معلم زده فلش بچه م رو سوزونده ... محمد هم فلش خودشو داد به مدیر گفت بده بهش ! اینجوری شد که یه فلش سوخته گرفت و فلش سالم و جدید خودشُ داد به اون . وقتی شنیدم خیلی کفری شدم . از آدمهای سو استفاده گر بدم میاد . راستش منم اگه جای محمد بودم برای اینکه شر یه آدم .... رو از سر خودم کم کنم همینکارو میکردم تا فقط بره تا دیگه نبینمش .... 

دیروز بعد از ماهی فروشی رفتیم و یه فلش دیگه برای خودش خرید . منم یه کولر پد برای لپ تاپ جانم خریدم تا یه وقتی حین کار جوش نیاره . هیچی دیگه ! یه فلش زاغارت دربُ داغون کلی مارو زیر خرج برد . 

مامان خانوم هم تماس گرفتن و فرمودن بالش پر دونه ای 12000 تومان ! گفتم 6 تا برام سفارش بده :) اونم فردا آماده میشه و بعد از تحویلش باید بیفتیم تو کار دوخت روبالشی :دی . حالا خوبه خونمون کوچیکه و جای خواب برای افراد زیادی نداریم وگرنه فکر کنم بیست تا بالش اضافه تر سفارش میدادم :دی 


بعد از خرید کولر پد و فلش محمد منو رسوند خونه ی "هیچکس " عزیزم و دو ساعتی موندم خونه شون و بعد هم برگشتم خونه :) دلم براش تنگ شده بووووووود شدید . ولی دیروز دقیقا مثل ننه غرغروها شده بود و همش غُر میزد :دی

+ دیشب ساعت 21:00 رفتیم مطب دندون پزشکی . بعد از یک ساعت و نیم نوبتم شد . دو تا از دندونامُ درست کردم . همش می ترسیدم پایان کار وقتی بی حسی رفع شه باز درد بکشم . آخرین باری که برای عصب کشی دندونم رفته بودم چند شب از درد تو خونه ی مامان اینا غلت میزدم . یادمه اون زمان به یاسی شیر میدادم (یاسی تنها سیزده روزش بود) و برای همین حس مادرانه اجازه نمیداد که هیچ مسکنی برای تسکین درد استفاده کنم :) 

دیشب ولی برگشتنی رفتیم داروخونه شبانه روزی و به محمد گفتم اگه نووافن ندادن ژلوفن بگیر . هیچی دیگه ! رحم نکردم و دیشب مسکن خوردم و خوابیدم :دی 

البته ناگفته نمونه که درد دندون نداشتم ولی آرواره م از بس که باز مونده بود درد میکرد :)



  • يكشنبه ۹۱/۱۱/۱۵
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">