MeLoDiC

یادتونه ؟!! ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

یادتونه ؟!! ...

شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۱، ۱۰:۳۹ ب.ظ

وقتی تو نت دنبال سرچ اون کتاب بودم با این تصویر رو به رو شدم ! با عنوان شوخی های بچه های دیروز ... 

یادمه جشن عروسی یکی از دختر دایی هام ، وقتی یاسی بغل رها بود یکی از جوونها همچین شوخی با رها کرد :دی البته قصدش شوخی نبوده ولی خب رها نقش زمین شد ... 

اون لحظه ای که رها بچه بغل از جاش بلند شد از شدت خشم به سرخ آتشین می زد :دی 

ولی طفلک نذاشت به بچه م آسیبی برسه ! دمش گرم ... 

  • شنبه ۹۱/۱۰/۲۳
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">