MeLoDiC

دوست داشتنی های فراموش شده ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

دوست داشتنی های فراموش شده ...

يكشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۱، ۰۸:۳۰ ق.ظ



+ شده یه وقتایی حس کنی که روی وسایلت خاک نشسته باشه ؟ اونوقت با سر انگشتت دستی بهش بکشی و ردی به جا بذاری ! ولی تو در اون لحظه به ردی که روی فراموشی کشیدی نگاه نمیکنی ! نگاهت به انگشتته ! به انگشتی که حالا به خاک نشسته .... 

بعد میری دستمال گردگیریُ میاری و خیلی راحت میشینی کنار دوست داشتنی هات و خوب خاک هاشُ پاک میکنی ! 

.

.


این روزها شاید منم نشستم کنار دوست داشتنی های خاطراتم ... 

دوست داشتنی هایی که فراموش شده ن ... 

دیدم که به خاک فراموشی نشستن ! گردگیریشون کردم و باز تازه شدن . برق میزنن و من از دیدنشون لذت می برم ... 

اما یه کاریُ انجام نمیدم ... !!!

من نمیخوام در این یه مورد ، خاکی که به سرانگشت خیالم نشسته رو با هیچ آب و شوینده ای بشورم . 

میخوام برای همیشه داشته باشمش تا هیچ وقت یادم نره که بعضی خاطرات رو نباید هیچوقت فراموش کرد .... 



  • يكشنبه ۹۱/۰۹/۱۲
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">