MeLoDiC

home visit و کلی بدبختیه دیگه :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

home visit و کلی بدبختیه دیگه

دوشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۸۹، ۰۱:۴۳ ب.ظ


سلام

 از امروز کارورزی بهداشتمون شروع شده و کلا امروز مخم کاملا هنگیده ... بسکه استاد بهمونتکلیف داد  روز چهارشنبه ای تنها رفتم نوشهر و قرار بود پنجشنبه برگردم که نشد و موندم تا شنبه صبح برگشتم خونه . همون بدو ورود مامان تماس گرفت که زن عمو سکته کرده و بیمارستان بستریه و ظهر رفتیم برای عیادت ... حالش زیاد تعریفی نیست ، فقط امیدمون به خداست که بهش رحم کنه و بتونه کارای شخصیشو انجام بده .

روز یکشنبه (دیروز ) صبح رفتم بیمارستان تا به عنوان همراه پیش زن عمو باشم ... بچه های دانشگاه و استاد رو دیدم. استادمون تا منو دید بهم گفت چرا با لباس فرم نیومدی ؟ گفتم استاد همراه بیمارماااااااا . بنده خدا فکر کرد به عنوان کارورز تو گروهش هستم  

دمه ظهری عموجون و ابراهیم آمبولانس خصوصی گرفتن و زن عمو رو برای ام آر آی بردن نوشهر و منم برگشتم خونه  ایکاش حالش زودی خوب شه ...

قراره یه home visit و یه بازدید از کارخونه و مدرسه داشته باشیم

قراره پوستر تازه های بهداشتی ، کلی پمفلت ، آموزش به دانش آموز و مادر باردارو ... داشته باشیم

قراره یه کتابچه ی آموزشی تهیه کنیم

قراره...

ای خداااااااااااااااااا چقدر کار دارم من  

مهم نیست !!! مهم اینه که خدا به همه سلامتی بده

امیدوارم حال زن عموم هم خوب بشه (هر چه زودتر )

شما هم براش دعا کنین  

الان هم باید باهاشون تماس بگیرم ببینم بردنش تهران یا نه ...

منکه شدیدا مُصِرم انتقالش بدن تهران ولی دکترش میگه بردنش هیچ فایده ای نداره

خب هر چی باشه اونجا متخصصاش بیشترن و می تونن چند نفری تشخیص بدن ولی اینجا فقط یه

دکتر حرف اول و آخر رو میزنه و این به نظرم اصلا خوب نیست 

از "هیچ کس " هم چند وقتی میشه خبر ندارم ... اگه بدونه من سه روز خونه ی ابجیم بودم که دیگه

هیچ  

 محمد امروز با دوستاش برای ناهار رفتن بیرون (جنگل ) و تا شب برمیگرده

جوجو هم ناهارشو خورده و جلوی تلویزیون دراز کشیده و داره برنامه ی تلویزیونی تماشا میکنه


  • دوشنبه ۸۹/۰۷/۲۶
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">