MeLoDiC

این شبی که میگن شب نیست :دی :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

این شبی که میگن شب نیست :دی

يكشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۳۱ ق.ظ


+ لوبیا سبزهایی که در حال پخت هستن :) موقع خُرد کردنشون محمد واقعا بهم کمک کرد . در واقع اگه کمک نمیکرد شاید میذاشتمش برای فردا :)))  واقعا دستش درد نکنه . 

+ اسفناج پخته شده برای بورانی ! به درخواست یاس عزیزم . 

+ اینم که مشخصه ! ساقه ی کرفس در حال پخت :) البته نیم پز شدن ...

+ برگ کرفس سرخ شده . تعدادش بیشتر از اینها بود . بعد از اینکه سرم کمی خلوت شد یهویی حسش اومد که عکس بگیرم . حتی وقت عکس گرفتن از این کار خودم خنده م گرفته بود . 

+ ژله با طعم های مختلف ! البته قرار در ظرفهای کوچک یکبار مصرف بصورت لایه لایه درست بشه . 

تمامی ظرفهای یکبار مصرفُ شستم وکنار گذاشتم تا برای فردا کاملا خشک بشن . و برای ناهار فردا هم تاس کباب بار گذاشتم .البته بجای بادمجون از کدو خورشتی استفاده کردم . الانم عطر بـِه فضای خونه رو پر کرده :) 

  • يكشنبه ۹۳/۱۱/۱۹
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">