MeLoDiC

بعد از 11 سال بی خبری دوستمو پیدا کردم + یکی به دادم برسهههه :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی


باورم نمیشه ! چقدر این تکنولوژی خوبههههههههههههه ! آخ فیس*بوک دوستت دارم 

تونستم یکی از دوستای خوبم رو بعد از ۱۱ سال بی خبری باز پیدا کنم ... 

مثل بچه ها ذوق زده شممممممممممم الان   

....................................

انگار تو خونمون یه زلزله ی هشتصد ریشتری اومده باشه  

از صبح زود دارم هی اینور و اونور میزنم ولی اصلا از جمع و جور شدن هیچ خبری نیست 

صبح مهساجونم تماس گرفته که برای فردا با هم بریم بابل ولی من گفتم یا سه شنبه یا چهار شنبه ... !

ای خدا از پرکاری نمیدونم چیکار کنم . فعلا برم به کارهام برسم ...

منم یهویی دیوونه میشم وسط اون هم کار هوس میکنم بیام آپ کنم ؟  

هر کی گفت آره ! صادقانه عرض کنم دیوونه هم خودشه ... 

همینجور نشین اینارو نخون ! بیا کمک کن عزیزم 


  • يكشنبه ۹۰/۰۵/۰۲
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">