MeLoDiC

تو که بودی !!! :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

تو که بودی !!!

سه شنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۵۲ ق.ظ

* چـند شب قبل داشتم به ماجرایی فکر میکردم که در یک زمان و مکانی برای ساعاتی فکرم رو مشغول کرده بود . بدجور ... 

ولی جالبه هر چه بیشتر فکر میکردم کمتر یادم اومد ( بهتره بگم اصلا یادم نیومد) که سر چه موضوعی اون اتفاق افتاد . آقا ما هی فکر کردیم و به نتیجه نرسیدیم که نرسیدیم . اصلا انگار یه بخشی از ذهن و مغزم با هم دیلیت شده بود . تنها درس مهمی که از این سردرگمی گرفتم این بود که ما آدمها گاهی یه سری از افراد رو تو زندگی خودمون خیلی بزرگ می کنیم . در واقع نه اینکه اونها بزرگ باشن . نه !!! ما اشتباها بزرگشون می کنیم، بعد یهویی مثل یه بادکنکی که بادش کم کم می خوابه هی کوچیک و کوچیک و کوچیک تر میشن و در نهایت می بینی بود و نبودشون با هم فرقی نداره . که اگر داشت حداقل بعده این همه فکر کردن یادت میومد سر چه موضوعی تصمیم گرفتی دیگه نباشه . 

خلاصه ی کلام اینکه " در دوستی ها [حتی ] ، واقع بین باشیم " .

من که تصمیم گرفتم دیگه روی هر کسی اسم دوست و رفیق نذارم . و یادم باشه ارزش هر کسی به خودش برمیگرده و نه واسطه ها . تامام ... 

** پـیرو پست قبل ( بند وسطش البته ) : خرج ماشین بیشتر از حد انتظارم بود و جالب اینجاست من هنوز ماشینم رو دوست دارم و براش خوشبو کننده هم خریدم حتی :) 

*** بـیمارستان ما هر سال برای راهپیمایی 22 بهمن و روز قدس از در اصلی بیمارستان اتوبوس میزاره برای ایاب و ذهاب پرسنل جهت این واجب شرعی :) اون بین هر از گاهی کارت هدیه ای هم به شرکت کنندگان تقدیم میکنن تا راهپیمایی ها گرم و پرهیجان باشه و تعداد شرکت کنندگان بیشتر و بیشتر . مدیونین مدیونین فکر کنین من تا بحال شرکت کرده باشم ( کلا از وقتی فهمیدم [شنیدن نه ! فهمیدن ! من به راحتی هر چیزی رو قبول نمیکنم مگر اینکه بهم ثابت بشه] پرسنلی که در نماز جمعه شرکت میکنن بهشون اضافه کاری تعلق میگیره اونجا هم دیگه نرفتم و نمیرم ) ! اونوقت امسال هدیه ای ندادن که هیچ حتی اتوبوس هم نذاشتن و اذعان داشتن که با توجه به احتمالاتی که در رابطه با شلوغی مخالفین میدن هیچ گونه مسئولیتی رو متقبل نمیشن . 

**** بـچه ی یکی از اقواممون به آمریکا میگه آملیکا ! اونوقت از همین حالا بهش یاد دادن که تو راهپیمایی ها بلند بگه ملگ بل آملیکا . طفل ِ خدا هنوز نمی دونه بغیر از شعار راه های بهتری هم برای پیشرفت و خودساختگی و استقلال هر کشوری هست .

  • سه شنبه ۹۶/۱۱/۲۴
  • ** آوا **

نظرات  (۱)

منم از طرف کودکستان برده بودن داد میزدم مگ مگ مگ مگ//
پاسخ ** آوا ** :
همین تو و امثال تو کار رو خراب کردین دیگه :) 
یاده شعار اون کارگرای بینوایی افتادم که حقوقشون رو نداده بودن و اونا شعار میدادن " حقوقمون رو ندادن ، مرگ بر آمریکا" ... میدونی چیه نونو ؟ روزگار ما طنز تلخیه . خیلی تلخ ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">