کافه ی خیابان هفتم

پاسخ ** آوا ** :
:-))))))) 

پاسخ ** آوا ** :
بله متاسفانه خوب متوجه ی منظور هم نشدیم . اگر میگرفتم منظورتون چیه نیازی نبود که مجدد ازتون بپرسم . 

پاسخ ** آوا ** :
نگو تو هم ! رو اینطور برداشت که منم حالم بد شده . نگرفتم که اینطور بیان کردی که خودتم پرستاری . 

پاسخ ** آوا ** :
متاسفانه بیمارستان ما یک قشر خاصی از جامعه رو ساپورت میکنه که نمیشه بهشون گفت بالا چشمتون ابروئه. 

پاسخ ** آوا ** :
مریضا نه . بعضی از همراه ها :)))))))) 

پاسخ ** آوا ** :
ممنون ولی خداییش نبرید . هیچ منفعتی به بیمار نمیرسه که هیچ کلی ضرر هم داره . 

پاسخ ** آوا ** :
وقتی به بیمار صدمه میزنه این بهترین مکان برای کاهش آلرژی بیمارهاست . وقتی همراه زبون آدمیزاد حالیش نیست که گل رو بباید ببره و نمی بره نمی تونیم رو لج و لجبازی باهاش بگیم پس از اتاق بیمار هم خارج نکن . البته اینم بگم استیشن ما بزرگه ولی با این وجود اذیتمون کرد . ما گاهی بیمارهایی داریم که درصد آلرژیشون به اندازه ای که پشت در اتاقشون می نویسیم در این اتاق از شوینده های شیمیایی استفاده نشود . موقع گندزدایی بیمار رو به مکان دیگه ای منتقل میکنن تا اتاقش تمیز شه وقتی تمام بوی مواد شوینده از بین رفت دوباره برمیگرده به اتاقش . یه همچین بیمارهایی داریم ما .

پاسخ ** آوا ** :
به نظرت توضیح نمیدیم ؟ مگه میشه ؟؟؟ والا ما زبونمون مو درآورد . حالا این که گُله . میدونی چرا میگن ورود بچه های زیر مثلا 5 سال یا ده سال به داخل بخشها ممنوعه ؟؟؟ اونم فقط و فقط واسه سلامت جسمی بچه ست . چون الودگی بیمارستانی همه جوره زیاده . حالا تو بخش ما که شیمی درمانی هم انجام میشه . با تمامی تمهیداتی که برای سلامت پرسنلی که داروی شیمی درمانی رو آماده میکنن در نظر گرفته شده ، خیلی وقتها خودم پس از آماده سازیش دچار بی حسی و گزگز اطراف لب و سرفه های شدید میشم . حالا فکر کن بهشون میگی بچه نباید بیاد تو بخش به این دلیل و اون دلیل ! برمیگردن میگن ما والدینشیم ، شما از ما که دلسوزتر نیستین . هستین ؟؟؟ به همچین تفکراتی چی میشه گفت ؟؟؟ باور کن شده بچه ی دو سه ماهه رو داخل کریر زیر چادر گرفتن آوردن که مثلا ما نبینیم . خب ما که می بینیم ولی مگه چقدر میشه براشون دلیل آورد و اونها نفهمن که واسه خاطر خودشونه که این همه میگیم . وقتی بهشون میگیم گلی که آوردین حال بیمار و همه ی پرسنل رو بد کرده لطفا گل رو از بخش ببرینش بیرون این سراسر آلودگیه نمیشه ببرید خونه میگن بابتش کلی پول داده شده ، حیفه میخوایم ببریم خونه . خب واقعا گاهی نمیشه کاریشون کرد . 

پاسخ ** آوا ** :
ممنون دوست عزیز :)

پاسخ ** آوا ** :
اره به خدا اگه بدونی چقدر حالم بد شده بووووووووووووووود .... انقدر دگرگون شده بودم که با هماهنگی مسئول شیفت و سوپروایزرمون دو ساعتی از بخش رفتم بیرون تا از اون حال و هوا در بیام . تاریخ اسپری سالبوتامولمم گذشته بود و خبر نداشتم نصفه شبی رفتم داروخونه ( داروخونه ی عمومی رو غروب می بندن ولی اونیکه خاص بیمارهای بستریه 24 ساعته بازه ) با کلی منت بهم یه دونه دادن تا بعد بخرم و جایگزین کنم :(((( والا بزنم از وسط دوشقه شون هم کنم حقشونه . فقط کافی بود قید گل رو بزنه و اون رو بندازیم داخل یه کیسه زباله و درشو گره بزنم . 

پاسخ ** آوا ** :
آی گفتین . الکی الکی آقاگل بیان نشدین که :))) ولی خداییش گاهی لج آدم رو خیلی بد در میارن . 

پاسخ ** آوا ** :
اتفاقا مسئول شیفت ما خیلی قاطعانه برخورد میکنه متاسفانه یه  سریا حرف حالیشون نمیشه . دیگه باهاشون که نمیشه جنگید. در نهایت گل به بیرون از بخش انتقال داده شد . اینجور افراد دل دل کندن هم ندارن. شدیدا مصر بود که گل رو میبره خونه . 

پاسخ ** آوا ** :
بله از همه بدتر حال من بود ... مخصوصا که زمینه ی مشکل تنفسی هم دارم ...