MeLoDiC

تراکنش ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

تراکنش ...

دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۲۷ ق.ظ

* یـادمه تو برنامه ی رامبد جوان پسر جوونی قرار بود واژه ی " تراکنش موفق " رو به صورت پانتومیم اجرا کنه تا رفیقش اون واژه رو حدس بزنه ! حرکات نمادی اون پسر برام خیلی بی مفهوم بود . میگفتم این چرا این جوری رفتار میکنه ؟ حالا چرا انقدر خودش رو اینور و اونور میزنه و به اندامش کش و قوس میده . خلاصه که رفیقش نتونست واژه رو حدس بزنه و باختن . و من همیشه فکر میکردم واژه ی تراکنش رو چطور میشه به صورت پانتومیم اجرا کرد . 

تا شد دیشب ! همکاری دارم که مازنی هستن .البته خودمم از همین استانم ولی مازنی ها در واقع مربوط به شرق استان میشن و شهر ما غربی ترین نقطه ی استان . از نظر گویش زبان محلی ما به گیلک معروفه . اونها مازنی حرف میزنن و سمت ما گیلکی . ولی خب خیلی از جوونها و نسل جدیدها فارسی حرف میزنن و لهجه ی شمالیشون در گویش فارسیشون مشخصه ولی در کل فارسی حرف میزنن . 

دیدین کسی از شدت گشنگی بدنش شروع به لرزشهای ریز و پشت سر هم میکنه ؟ در زبان محلی ما به این حالت میگن " پِرکِنِش " به معنی پریدن که احتمالا منظور همون پریدن عضلات بدن باشه ( دقیق نمیدونم ) ! دیشب چون کارمون خیلی زیاد بود دیروقت شام خوردیم و قبل از شام من دقیقا دچار همون حالت لرزش و رعشه شدم . خطاب به همکارم گفتم از گشنگی بقول خودمون ( شمالیها ) دچاره پرکنش شدم ! بلند بلند خندید و گفت پرکنش چیهههه ! تراکنش . و من اونجا بود که فهمیدم چرا اون پسر تو برنامه ی رامبد ( خندوانه ) انقدر به هیکل خودش پیچ و تاب میداد . مُرده بودم از خنده . گفتم ترااااکنش ؟؟؟ با تعجب نگام کرد و گفت آره مگه شما نمیگین ؟! گفتم والا ما به تنها چیری که میگیم تراکنش همون تائیدیه ی عملیات بانکیه و امثالهم :دی 

الان که فکر میکنم میگم لابد یا اون پسر مازنی بوده ! یا پدر و مادرش :) هنوزم از یاداوری حالتهاش خنده م میگیره . 

  • دوشنبه ۹۵/۱۱/۰۴
  • ** آوا **

نظرات  (۸)

غربی ترین نیستینااااا
پاسخ ** آوا ** :
غربی ترین شمایین ولی خب بیست کیلومتر بیشتر زیاد فرقی نداره . من که خودم چند سالم رو توی رامسر گذروندم پس می تونم ادعا داشته باشم اونجا هم شهر منه . نه ؟؟؟؟ :))) تازه اقوام زیادی داریم . هم عمه ی یکی یک دونه ی من و هم دایی محمد و خیلی از اقوام دیگه شون . 
  • ♥ღஜ یزدان ♥ღஜ
  • سلام اوا جان"
    تراکنش : یک برنامه معمولی در محیط غیر بانکی هستش که همواره مشتریان در برابر نظام مدیریتی"حال بانک باشه "و چه موسسه های دولتی و غیر دولتی  دستهاشون رو بر روی سینه میگذارند و تسلیم اون قانون میشوند. یعنی قانون اثبات شده از اون سمت و تسلیم از سمت خودمون...
    اما در مورد مورد مازنی ها گفتی"   داغ بزرگی بدلم دارم صد بار پشیمونم که چرا مازنی هستم" فقط اسم ما مازنی هست " تمام بودجه های غرب مازندران نصیب امل و بابلی ها میشه" از طرفی تمام مسئولین غرب ترین شهر مازندارن رو از بابل و امل" یعنی از شرق ترین شهرها  اوردن و راس کار قرار دادند..
    فقط میتونم با جرات بهشون بگم" خر خودتونید.. همینکه بدونن ما حالیمونه فعلا ارامش خاصی بهمون  میده..
    مرسی از اینکه وقت گذاشتید و کامنت ما رو خوندید.. سپاس از شما.. باز هم خسته نباشی..
    پاسخ ** آوا ** :
    سلام آقا یزدان عزیز . خوبین ؟ 
    خب من تهریف خاصی جز همون تراکنش با موفقیت انجام شد و یا تراکنش ناموفق بود نداشتم :) واسه همین گفتم واسه تائید عملیات بانکی و امثال اون :)) 
    درسته همینطوره . یادمه محمد میگفت تمام همکارهای همشهریمون تو آموزش پرورش حق التدریسی هستن اونوقت قراردادی ها و استخدامی های شهرمون از بابل و ساری و .... چه میشه کرد ! همیشه همین بوده . باور کن درست در این لحظه که من نفس میکشم من حتی از ایرانی بودن خودم متنفرم . ببخشیدا ! جسارت نباشه ولی دقیقا حس گاو بودن رو دارم . حس میکنم خیلی احمقم که نمی تونم سنگینی حرف دلم رو فریاد بزنم . چقدر فریادهای خاموش در خفقان سینه هامون داریم . گاهی حتی از اینکه نفس میکشم خجالتم میاد . 
    ((-: گویشتون مال کجاست؟
    پاسخ ** آوا ** :
    مازندرانی هستیم و زیان محلیمون گیلکی‌. البته شاید یه سریا هنوز شمال رو برابر با رشت بدونن و زبان گیلکی رو هم برابر با رشتی. ولی ایتن تفکر اشتباه از خودشونه. 
     چه جالب پس شما از اونایی نیستید که میگن بخردنا نخردنا؟
    پاسخ ** آوا ** :
    این گویش افراد شرق استانمونه. ما این کلمات رو استفاده نمیکنیم حتی خیلی وقتها متوجه ی حرفهاشون نمیشیم.
  • ستاره عبدالمیری
  • سلام 
    من بخاطر اینکه یک دوست گیلکی داشتم زبون گیلکی رو کاملا می فهمم فقط نمی تونم صحبت کنم 
    در اصل هر زبان نماد فرهنگ و اصالت شخص هست 
    وبنظر من در ریشه ی هر کسی اگر به وضوح نگاه کنیم همه یا زمین دار بودن یا دامدار 
    الان اقلیت صاحب پست و مقام بودن 
    و هیچکس نباید رگ و ریشه ی خودش رو فراموش کنه 
    پاسخ ** آوا ** :
    سلام ستاره جون . متاسفانه پدر و مادر ما هم با ما قارسی حرف زدن و مام از اون دسته افراد شدبم که زبان محلیمون رو نمیتونم حرف بزنیم ولی خب مسلما به خوبی می فهمیم . من در حد چند کلمه که اونم کاربردی و جدید باشه میدونم وگرنه حتی کلمات قدیمی ار رو نمیدونم. اونیکه رگ و ریشه ی خودش رو فراموش کنه در واقع بی ریشه ترینه. بقول محمد ما دهاتی های مقیم مرکزیم :-)))))) اون بنده ی خدا هم خیلی دوست داره محلی یاد بگیره ولی چون بخوبی بلد نیست اکثرا سوژه ی دوست و رفیق میشه 😑
    +++++
    پاسخ ** آوا ** :
    هوم ؟؟؟
    چه بامزه :) 
    پاسخ ** آوا ** :
    بلی :)
  • پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  • چه گویش با حالی :)
    پاسخ ** آوا ** :
    بله هر زبانی زیبایی خودش رو داره . هر چند خیلی ها بهمون بگن دهاتی . خب دهاتی بودن مگه عیب و عاره ؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">