دوای درد بی درمان کجایی ؟!
* امروز ( روزی که گذشت) بعد از گذشت دو سه روزی که از هرگونه تماس صوتی & تصویری با مامان اجتناب می ورزیدم ( عجب فعلی :دی ) دل به دریا میزنم و با مامان تماس میگیرم . با ذوق زیادی تماسمُ جواب میده . با شنیدن اولین کلام گوش خراشم ، می فهمم که پشت تلفن وا میره . " وااااای صدات " !
میگم مامان " صدا رو بی خیال . خوب میشه ... "
تا آخره تماسمون یه خط در میون هر چه درد و بلاست به جون خودش میخره و من هر بار تاکید میکنم که " ع ِ ! مامان این چه حرفیه . خدا نکنه " ...
+ چرا وقتایی که آدم مریض میشه دلش بیشتر از هر زمانی مادرشُ میخواد ؟ اصلا ببینم شما هم همینطورین یا من غیره طبیعی هستم ؟؟؟ :(
+ برای اولین بار توی تاریخ ِ کاریم رفتم استعلاجی :) هرچند هنوز رو به راه نشدم ولی خب باز هم خوب بود .
- دوشنبه ۹۵/۱۰/۰۶
سلام آوا جان الان بهتری؟
خدا بنده عزیزم انشاالله بهتر بشی بانو