MeLoDiC

دلخوشی هایی که ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

دلخوشی هایی که ...

سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۰۰ ق.ظ

دلم فریاد می خواهد  

ولی در انزوای خویش ،

چه بی آزار با دیوار نجوا میکنم هر شب ... 

" محمد علی بهمنی " 


* خـیلی بد ِ آدم چشم انتظار پیامی باشه و بعد یهویی صفحه ی گوشی روشن شه . با ذوق بپری سمت گوشی و ببینی باطری 100% شارژ شده و علت روشن شدن صفحه ی گوشی ،تنها هشداری برای جدا سازی گوشی از شارژر باشه :(

  • سه شنبه ۹۴/۱۱/۱۳
  • ** آوا **