MeLoDiC

عشق را فریاد مزن ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

عشق را فریاد مزن ...

يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۵۶ ب.ظ


* دیدن همچین صحنه ای گاها" خیلی دلچسبه . البته به شرطی که عشق در اون جریان داشته باشه ! نه از باب هوس ... ولی همیشه یادمون باشه، عاشقی رو نباید فریاد زد ، نباید به صورت نمایش درآورد ... چون منجر به لوث شدن ِ عشق و دوست داشتن میشه . چون عشقُ مضحک میکنه ... و علاوه بر اون شاید شخص سومی هم حضور داشته باشه که از بد روزگار تنهاست ! یا سرنوشتش طوری رقم خورده باشه که از معشوق دور مونده . اونوقت نه تنها دیدن همچین صحنه ای براش دلچسب نیست ، بلکه با دلی شکسته اشک میریزه و بغض میکنه . 

خواهشا کمی در رفتارامون تجدید نظر کنیم تا با ساده ترین چیزها منجر به شکستن دلی نشیم . 

+ عکس : قطار تهران - کرج ،  عصر شدیدا دلگیر و کشنده ی مهر ماه 1394 !!! 

  • يكشنبه ۹۴/۰۸/۰۳
  • ** آوا **

نظرات  (۱۱)

سلام
با نظرتون ب شدت موافقم :)
پاسخ ** آوا ** :
سلام . 
مخالف هم بودین مشکلی نبود :)
بازم سلام

کامنت خودم رو خوندم دیدم یه جا مطالب رو با هم نوشتم شاید یه جور معنا شه.
من ابراز عشق در هنر رو صحیح و ابراز و وانمود به عشق در عموم رو غلط میدونم.
به هزار و یک دلیل که از حوصله ی اینجا خارجه.

به عقیده من بعضی ابرازها در عموم شرط گرفتنه.
اگر عاشقم هستی تو خیابون جلوم زانو بزن...شرط گرفتن در عشق کار بی ارزشیه.
ولی ممکنه ابرازهای ظریفی وجود داشته باشه که طرفین رو به اوج برسونه در عینی که احدی متوجه نشه.و اون شکوه عشقه...

خونه ت خیلی دور شده آبجی نه لینک میشه نه میشه فهمید کی مطلب میذاری
رفتی ده محله اون برتر طبیعیه دیرتر میبینمت
پاسخ ** آوا ** :
سلام شادی جان . 
ممنون بابت توضیحات ! :******
.
.
.
از دل رَوَد (!) هر آنکه از دیده برفت؟؟؟ 
 همینکه هستی جای شکرش باقیه ابجی جان ، توقعی ندارم . 
سلام"
جالب بود..
میپسندم.......
پاسخ ** آوا ** :
سلام . 
ممنون ولی دقیقا چیو می پسندین ؟؟؟؟؟؟ 
چه عکس خوشگلیه خودتون گرفتید ؟ انقدر این صحنه ها رو دوست دارم که نگوووو .اتفاقا من میگم جنبه مثبتش بیشتر از منفی اینقدر تو جامعه غم زده ما زنها و مردها از هم فاصله گرفتن که بعضی از کارای عادی رو هم یادشون میره برای هم بکنن .اکثر ایناییکه تو مکان عمومی همو بغل میکنن تین ایجرن یا زیر ۲۷ سال؛ انرژی اینها موتور خیلیا رو دوباره روشن میکنه:-) شاید یکی با دیدنش یه پیام برا همسرش بفرسته یا یاد دوران خوش خودشون بیفته .اونی که با دیدن این صحنه ها حسودیش میشه یا دلش میشکنه بدون اینقدر تنهاست که اشکش لب مشکشه :-) این آدما با رمان و فیلم و آهنگ هم دلشون هوایی میشه پس زیاد بهشون فکر نمیکنم هر چند منم ۲۹ سالمه و تنهام ولی واقعا از دیدن این چیزا لذت میبرم و دعا میکنم همیشه همینجوری بمونن زیادی مرز تعین کردن هم درست نیست
پاسخ ** آوا ** :
بله . عکس قشنگیه . بر منکرش لعنت ! 
معذرت ......... 
سلام
کلیت دادن یک برداشت  به رفتارهای انسانی احتمال بروز خطا در قضاوت رو زیاد میکنه.
ابراز کردن به عشق و نکردن هم موضوع ظریفی هست که ظرافت دیدگاه رو میطلبه‌

آیا یک دیوان کامل عاشقانه های حافظ ابراز کردنه؟ 
و دیوان شمس مولانا؟ 
و زانو زدن یک جوان در پیش پای یه دختر جلو چشم همه در بلوار چمران شیراز؟
و نقاشی های یک نقاش در بیان عشق؟
و نواختن یک نوازنده؟
خواندن یک خواننده؟
اگر کسی نویسنده هست از عشق مینویسه معناش فریاد زدن عشق نیست سمت و سوی قلمش عاشقانه شکل گرفته...و خواننده و نقاش و نوازنده و ....
اصل مطلب متانت وقار شرف شعور و سنگینی در عشقه که خودش در عمل و معنا سنگین ترینه.
متانت و سکوت در عشق فقط به عوامل ظاهری نیست این مقوله به قدری ظرافت داره که چشم تیزبین میطلبه.مجموعه ی کلی رفتارها محک سنگینی عاشقه.

فرمایشات سالار بسیار متینه.
در کل لذت بردم
پاسخ ** آوا ** :
سلام شادی جان . 
من دنبال قضاوت کردن کسی نبودم . من فقط از دردی که به دلم افتاد نوشتم . به هیچ شاعر و نویسنده و فیلم ساز و هنرمند و نوازنده و هر نوع عاشق دیگه ای جسارت نکردم . 
بله ! کلا " عشق " موهبتی الهی هست که در وجود همه نهادینه شده ست . دیگه به شخص برمیگرده اونُ چطور رشد بده . 
شاید که نه ! بی شک بهتر بود حس و حال خودمُ برای خودم نگه میداشتم . چون تجربه بهم ثابت کرده خطا زیاد دارم . 
بله ! سالار حرفاشون بجا و متین ِ . در این شکی نیست . 
مرسی از بودنت عزیزم . 
دلم برات تنگ شده بود . بودن خودتو عشق ِ . 
خیلی روم تاثیر گذاشت هم عکس ، هم حرفای حکیمانه ی شما :) 
عشق فریاد زدن نمیخواد...

پاسخ ** آوا ** :
خواهش میکنم . بله نیاز نیست فریادش بزنی . وقتی بین دو نفر جاری بشه دیگه باید ازش محافظت کرد تا به ریا آلوده نشه .  
سلام مجدد"
خب حالا مجبورم کردی واسه گفته هام از خودم دفاع کنم....
وقتی شما میفرمایید واسه اثبات عشق نمیشه فریاد زد و اونیکه سکوت اختیار میکنه دال بر عدم عشق در وجودشه کاملا موافقم و بهتون حق میدم.. در عوض وقتی کسی ابراز میکنه که این نوع حرکات در مجامع عمومی دلنشین هستش و تاثیر گذار خب در اصل دو راه  رو باید پیش بگیرم" یا خودمم بشم مثل همون شخص" که واسه معشوقم شیرین بشینم" یا اینکه ارزش و ابراز  عشق رو از دیدگاه طرف مقابلم لااقل واسه خودم ارزیابی کنم..صد در صد بچه بازی معنا میشه چرا که منطق فرهنگ و جامعه ما در جمع این حرکات رو نمیپذیره..وگرنه تردید نداشته باشید کسانیکه در همین فرهنگ دارن زندگی میکنن کافیه شرایط و موقعیت رو مثبت ببینند مثال کسیکه اب رو میبینه شناگر ماهری هستش..یاداور بشم" تویی که اون حس رو میبینی و اشکت روانه میشه عاشق تر از اونی هستش که طریقه ابراز عشقش رو داره با دیگران شر میکنه...امیدوارم تونسته باشم حق مطلبم رو ادا کرده باشم...فراموش نکنی : حق مطلب خیر.. حق مطلبم رو عرض کردم..(دیدگاه شخصی من)
موفق باشی..بابای
پاسخ ** آوا ** :
سلام آقا یزدان . خوبین :) 
وای اشتباه برداشت نشه . گفتم " یعنی منی که فریاد نمی زنم عاشق نیستم ؟؟ عشق ُ نمی شناسم و درک نمیکنم ؟؟"  . من در مجامع عمومیشُ اصلا نمی پسندم . اینکه گفتم گاها دلچسبه کاملا مربوط به اماکن غیر عمومی ِ .. مثلا شما ! انشالله زمانی احمد آقاتون ازدواج کنه تو رفتاراشون عشقُ حس کنین خوشتون نمیاد ؟ والله من اگه باشم کیف میکنم . کلا وقتی عشق واقعی رو توی رفتار اشنایانمون می بینم لذت می برم . ولی چه جور عشقی . اینکه نگاهشون مملو از عشق باشه . اینکه تو کلامشون قدرت عشق موج بزنه . اینکه بقدری با عشق و احترام با هم رفتار کنن که ادم حظ کنه . خب اینا دلچسبه . من اینا رو می پسندم . بی نهایت هم می پسندم . ولی گفتار و حرکات نمایشی که زننده باشه به نظرم خالی از عشق ِ ! صرفا نمایش ِ  . نمی خوام بگم اینایی که تو تصویرن عاشق نبودن . نه ! ما که از دلشون خبر نداریم . ولی در کل تو جمع درست نیست . منم اگه اشکم روون شد واسه دلتنگیام بود . از اینکه دلم میخواست عزیزم کنارم باشه . که اگرم بود مثل همه وقت عاشقی رو نگه میداشتم واسه خلوتمون . و بی شک تو جمع به همون نگاه و کلام عاشقونه بسنده می کردم . نگاه و کلامی که فقط خاص خودمون باشه و دیگران نتونن معناش کنن . 
حالا شاید دو نفر هم بیان بگن از سن من گذشته که بیام از این حرفا بزنم . که اگه گفتن همینجا باید اینُ بشنون که " نه جان ! اتفاقا هررررررررررررررر چقدر عمر ادمها بیشتر بشه عشقهاشون مقدس تر میشه و از قالب هوی و هوس در میاد " 
ممنون از نظرتون . 
آخی آواجون دل خودت واسه خونواده ات پر کشیده بود!!?? 

پاسخ ** آوا ** :
تو فکر کن یه درصد من بگم نه !  :)) متروی تهران - کرج امن ترین جا برای اشکهای روون ِ من ِ . کسی هم نمی پرسه چته ! و خوشحالم که لازم نیست برای کسی توضیح بدم چرا وقتی فالی به دستم میرسه اشکم روون میشه . چرا وقتی شوخی های مضحک رو می شنوم هندزفری میزنم و چرا وقتی صدای آروم آواز مسافریُ می شنوم برای دقایقی طولانی چشمامُ می بندم و فقط فقط گوش میدم .... اینا هم واسه خودشون نعمتیه . 
ولی به نظر تصنعی نمی‌یاد :)
بعدم جنبه مثبت قضیه رو در نظر بگیر . دیدن اینجور صحنه‌ها وسط این زندگی‌های شلوغ و پردغدغه حس خوبی به آدم می‌ده ;)
پاسخ ** آوا ** :
من نگفتم تصنعیه . اتفاقا نوشتم دیدن همچین صحنه هایی گاها دلچسبه به شرطی که عشق درش جریان داشته باشه . ولی در ملا عام بودنش میتونه باعث دلشکستگی اونایی بشه که یار در بر ندارن ، حتی اگر باز هم عشق در اون جریان داشته باشه .......  

سلام آوا جون.موافقم. موافقم. موفقم. عشق فریاد زدن نمی خواد. اونی که باید بفهمه می فهمه. نه با صدای حنجره. با صدای دل میشنوه. اما اعتراف میکنم این عکس واقعا به دلم نشست. خیلی وقته رفتارهای عاشقانه جاشو داده به نمایش های بچگانه و هوس های زودگذر. خیلی قشنگه. خیییلی. مرسی.

پاسخ ** آوا ** :
سلام روشنای عزیز . ریا ریاست . حتی اگه در مورد حس به عشق باشه . مثلا که چی ! مثلا منی که فریاد نمی زنم عاشق نیستم ؟! اتفاقا خوبشم هستم :) 
عزیزم این تصویر به دل منم نشست . چون به دلم نشست اشکمُ در اورد . البته من تصویرُ ندیدم . خود واقعیشونُ دیدم و اشکی که از چشمام روون شد . 
سلام"
من شخصا ابراز اینطور عشقها رو بچه بازی میدونم اونم تو مکان عمومی" این یعنی بازی گرفتن عشق حقیقی وگرنه عشق حقیقی نیاز به حس لامسه نداره که.. ضمنا هر چقدر لبه تیغ تیز تر باشه شک ندارم زودتر کند میشه.. بحتم دارم اشتباه میکنم اما دیدگاه شخصیمه خب چی بگم..
اینجا از شکلک هم خبری نیست....
ببای
پاسخ ** آوا ** :
سلام اقا یزدان ِ عزیز . خوبین ؟ طاعاتتون قبول . 
بچه بازی که نمی شه گفت . خلاصه تو هر سنی افراد نوع خاصی رفتار میکنن . نمیشه ازشون ایراد گرفت و بی شک نمیشه انتظار داشت چیزی که ما خواهانیم و می پسندیم همون چیزی باشه که اونا باید بخوان و بپسندن . شدنی نیست . ولی یه سری مسائل هست که عرف نمی پسنده . یا حتی شاید عرف بپسنده ولی انجامش تاثیری ناخوشایندی روی قشر خاصی از مردم داشته باشه . مثل نگاه یتیمی به دستهای بهم گره خورده پدر و فرزند ! این یه مثال ساده ست و البته بی نهایت دردناک ... همیشه حسرت هایی در اطرافمون موجوده . باید حواسمون باشیم که منجر به ایجاد این حس ِ حسرت در افراد دلشکسته نشیم . تاکیدم روی دلشکسته به این دلیل ِ که ما یه شعار توی زندگیهامون داریم و بالطبع همگی هم شنیدیم . ما برای خودمون باید زندگی کنیم و نه حرف مردم . بی شک منظور از حرف مردم حرفهای ناخوشاینده و نه خوشایند . والله همه از شنیدن حرفهای خوشایند لذت می برن . پس وقتی میگم حسرت دلهای شکسته منظورم به افراد ظالم و بدخواه نیست . نه اینجا از شکلک خبری نیست . کلا اینجا یه جورایی یخ ِ ! باید جور دیگه ای حس ها رو انتقال داد . ممکنه کمی سخت باشه ولی شدنیه . 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">