MeLoDiC

چه کنیم وقتی دلمان زن بودن میخواهد ؟! :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

چه کنیم وقتی دلمان زن بودن میخواهد ؟!

دوشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۲۲ ق.ظ


 

* این روزهای آخر ترم تصمیم گرفتم که ناخنامُ کمی بلند کنم و با شروع تعطیلات برای دل خودم در زمانهای مختلف چند رنگ لاکُ امتحان کردم . این شد آخریش . از بس تا بحال [چیزی حدود 10 سال] ناخنام کوتاه بود حس میکنم دستام سنگین شدن :))) از وقتی که رنگی رنگی شدن هر از گاهی میگیرمشون سمت محمد و یاس میگم دستام قشنگه ؟! اونام میخندن و هر بار میگن آره خیلــــی قشنگه . مخصوصا که محمد میگه حق داری نیست که موقعیتشُ نداشتی حالا برای خودتم تازگی داره ، برای ما هم همینطور . دیروز مامان اومده میگه چرا لاک زدی ؟؟؟ گفتم هیچی همینجوری . مگه بد ِ ؟ میگه نه . خیلی هم خوبه . 

دیشب یکی از همکارای دانشگاه باهام تماس گرفت و گفت خانم فلانی براتون مقدوره که روز سه شنبه جایگزین من برید تو بخش ؟!برام یه مشکلی پیش اومده سه شنبه نیستم . این خانم در طول ترمهای گذشته واقعا هوای منُ داشت برای همین دلم نیومد جواب منفی بدم . گفتم از بابت ایاب و ذهاب دخترم خیالم راحت شه به روی چشم . تا آخره شب جوابتونُ میدم . با مامان هماهنگ کردم که مثل همیشه با مهربونی گفت نگران یاس نباش خودم میرم دنبالش . خلاصه باهاشون تماس گرفتم و گفتم سه شنبه من با دانشجوهاتون میرم بخش . نصف شبی دل اون خانم هم شاد شد . 

به محض اینکه گوشیُ قطع کردم بلند به یاس گفتم مامان جان یکی از اون پدهای لاک پاک کنُ برای من نگه دار سه شنبه باید برم بیمارستان . خلاصه که موجبات شادی پدر و دختر فراهم شد . حالا بهم میخندن :)))))) 

** بـلاگفا باز قاطی کرده و وبلاگهارو باز نمیکنه . امان از دستاین بلاگفا ... :((( 

*** امروز همه ش دلم میخواد بنویسم . یعنی چه خبره ؟؟؟


  • دوشنبه ۹۳/۱۰/۱۵
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">