MeLoDiC

مُــــرد !!! به همین راحتی !!! :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

مُــــرد !!! به همین راحتی !!!

سه شنبه, ۱۴ دی ۱۳۸۹، ۰۱:۱۹ ق.ظ


بازگشت همه به سوی اوست

خدایا ثمر ۲۷ سال زحمت مادر این بود ؟!

از تو که گله ای نیست ! تو بزرگی ، خیلی بزرگ !!! ولی قربونت بشم من ، چرا آدمها انقدر کم ظرفیت خلق شدن ؟ قربون مهربونیت بشم بنده ی گناهکار تو که صبر حضرت ایوب رو نداره ! خب معلومه که وقتی کم میاره کفر می گه ... چه توقعی ازش داری ؟!

خیلی زجر آوره دیدن پسر ارشدش که غرق خونه ، اونم به این شکل ! نمیدونم ! درسته خودش کرد ولی تو بزرگی کن و از گناهش بگذر .

برای آمرزش و آرامش روحش دعا کنین

 


  • سه شنبه ۸۹/۱۰/۱۴
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">