MeLoDiC

کابوس ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

کابوس ...

پنجشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۰ ق.ظ


 

* دیروز از اون روزایی بود که از ساعت 17:30 به بعد هیچ انرژی برام باقی نموند . بقدری وقت ِکار به اعصابم فشار اومد که پایان کار با عصبانیت ِتمام فقط گفتم همه تون برید تا نبینمتون ... خودشونم فهمیده بودن چه گندی زدن سریع غیبشون زد . انقدر که دیروز حرصم دادن . خدارو شکر امروز آخرین روزشون ِ و از بچه بازیاشون خلاص میشم . این گروه تنها گروهی بود که همچین خاطره ی گندی برام به یادگار گذاشتن . افرادی که همه با هم سر جنگ دارن و اصلا نمیتونن کاریُ به صورت گروهی ، بدونِ تنش انجام بدن و منی که گاهی از حماقت و بچه بازیشون شدیدا سکوت اختیار کردم و تنها در درونم براشون تاسف خوردم .... وقتی که به خونه اومدم خستگی کار و وضعیت جسمیم حسابی منُ از پا درآورد و گریه ها و ناله های شبونم ... خیلی شب بدی بود . خیلی ... !!! و با هر حرکت کوچکی از جانب من ، محمد بنده ی خدا میپرسید ؛ بهتری ؟! 

امروزم تصمیم دارم به هیچ عنوان داخل بخش نبرمشون . در عوض می برمشون دفتر آموزش و حسابی ترور شخصیتی می کنمشون تا اونا هم از من خاطره ی خوبی تو ذهنشون نقش ببنده . فوقش برن بگن فلانی ال ِ و بل ِ ! 

** دوستان عزیز ! لطفا بدون هیچ پرسشی برای سلامت مادر ِ نیلوفر عزیزم دعا کنید ... !!! ازتون میخوام از تهه دل براشون دعا کنید ... من حتی توانایی اینُ ندارم که لحظه ای خودمُ به جای نیلوفر بذارم ... اصلا در توان ِتخلیم نیست . فقط انقدر میدونم روزها و لحظاتِ سختی به نونوی عزیزم می گذره ... خدایا خودت بهتر از دلشون خبر داری . به داد دلشون برس لطفا ... [کلیک کنید]


  • پنجشنبه ۹۳/۰۹/۲۰
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">