MeLoDiC

سفر دو ساعته به شهر همجوار ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

سفر دو ساعته به شهر همجوار ...

سه شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۸ ق.ظ


 

* امروز رفتم سمت ر...سر تا یه سر به دانشکده بزنم و نمرات گروهُ تحویل بدم و از طرفی ابلاغ خودمُ بگیرم . به محض ورود به شهر کوه با اون عظمتش جلوی دیدگانم نمایان شد . یه کوه بزرگ که مملو از درختان پاییزی بود . به رنگ قهوه ای تیره و روشن ... به همراه هاله ای مه ... ! حال ِ خراب ِ دل ِ خودم به همراه این صحنه انگار یه رنج و غم عظیمیُ به دلم راه داد ... از جنسی که ملموس نبود . همون لحظه یاد نونو افتادم و از صمیم قلبم از خداوند برای خودش و خونواده ش آرامش خواستم ... لطفا شما هم براشون دعا کنید ... 

ناقص

  • سه شنبه ۹۳/۰۹/۱۸
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">