MeLoDiC

با انگشتانی در نقش گوشت کوب ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

با انگشتانی در نقش گوشت کوب ...

يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۴ ق.ظ


 

* وقتی به جای " خوبی " می نویسم " خویس " و به جای " عزیزم " می نویسم " عژیژم " و بجای " بهتره " می نویسم بهاره " و به جای همه ی واژگان چیز دیگه ای تایپ میکنم که حتی خودم از خوندنشون خنده م میگره و گاها" به کل یادم میره چی میخواستم بگم و چی گفتم [معادل ِ آن: چی میخواستم بنویسم و چی نوشتم ] برای خودم هزاران بار لعن و نفرین میفرستم از این که چرا باز برای کنترل عفونت بیمارستانی ناخن هامُ از بیخ و بُن چیدم ... خب مشخصه برای تاچ ِ گوشی ِ وا مونده و بخصوص اسمس دادن دچار همچین معذلی میشم ...!!!

 

  • يكشنبه ۹۳/۰۹/۰۹
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">