MeLoDiC

مرتضای دوست داشتنی روحت شاد .......... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

مرتضای دوست داشتنی روحت شاد ..........

جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۵۶ ب.ظ
 

 

قرار به رفتن بود و ما از تهه دل ماندنت را دعا کردیم ، ولی بی خبر از آنکه تو خیلی قبل تر از اینها قرارت را با خدای خود گذاشتی .... و امروز به قولت وفا کردی و برای همیشه زمین و آدمهای زمینی را ترک کردی . ولی بدان تا همیشه بیادت هستیم و هر جا صدایت پیچید هم نوا با تو زمزمه میکنیم ترانه های دلت را .... روحت شاد مرتضای عزیز .

* مرتضای عزیز این رفتن برای تو زود بود ... تو باید می ماندی تا با صدایت با دلها عشق بازی کنی ... حالا ولی قلب تک تک ِ ما داغدار توست ... 

خدایا ما که حکمتت را نمیدانیم ، ولی به بزرگیت قسمت میدهیم که بعد از این بر خلاف جسم خسته و پر دردش ، روحش را در آرامش به آغوش بکش ... 

+ بعد از تو نیز ترانه های زیبایت همدم روزهای ما خواهد شد ... بی شک تو فراموش نخواهی شد ...


  • جمعه ۹۳/۰۸/۲۳
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">