MeLoDiC

یک روز دلگیر ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

یک روز دلگیر ...

يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۰۷ ب.ظ


 

* امشب قرار بر این ِ که سکوت ِ کافه رو بشکنم ... حتی اگر دلیلش یک لیوان چای باشه ... 

 

غروب امروز عجیب دلگیر بود . صدای رعد به همراه آسمونی پر از ابر ... هوای دل ِ آدمُ به راحتی ابری میکنه . روی تراس ُ کمی جمع و جور کردم تا بتونم کمی فضا باز کنم برای نشستن یک نفره یا نهایتا" دو نفره !

دیدن آسمون ابری که درونش غُرش رعد غوغا میکنه به اندازه ای غم آلوده که دلم ... بی خیال ! تو باور کن که من اصلا" بغض نکردم .

به جای بغض کردن از چشم انداز موجود لذت بردم و ناخن هامُ لاک زدم . لاکی بسیار ملایم و خوش رنگ ... و بعد خودمُ به نوشیدن یه لیوان چای دعوت کردم :) به همین راحتی ... 

در حین نوشیدن چای به این فکر میکردم که شُعار وبلاگم " کافه ی خیابان هفتم ، به صرف یک فنجان چای " هست و  نامردی کردم و خودمُ به صرف یک لیوان چای دعوت کردم :دی 

+ امروز موفق شدم فیلم HER رو دانلود کنم و ببینم . گاهی اوقات دیالوگها عجیب درد دارن . در مورد این موضوع بیشتر از این نمیخوام حرف بزنم . 


  • يكشنبه ۹۳/۰۳/۱۱
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">