MeLoDiC

لعنت به تو برودپیک ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

لعنت به تو برودپیک ...

دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۲، ۱۲:۳۶ ق.ظ


http://www.namanews.com/news/content/?n=50570

*مشغول دیدن آخرین اخبار از کوهنوردان افتخار آور ایرانی هستم . به شرایطی که ممکنه باهاش در حال نبرد باشن فکر میکنم . به گشنگی شون ! به بی جایی شون ! به نگرانی هاشون ! به اینکه یارو امروز میگفت وقتی با کمبود اکسیژن مواجه شن کم کم توانایی تجزیه و تحلیل کاراشونُ از دست میدن . به اینکه ازشون خواسته شده جی پی اس هاشونُ فعال کنن ولی اونا این کارُ نکردن ! بعد وقتی به این فکر میکنم که چهار روز تو اون برف و یخبندان چه بلایی میتونه سر ریه هاشون اورده باشه ... به اینکه تا حالا اگه زنده مونده باشن یعنی معجزه ... وای ... خدایا کمکشون کن ! نذار خونواده هاشون برای همیشه چشم انتظار بازگشتشون بمونن ...... 

خیلی سخته ! خدایا ... 

** چند روز قبل تو شهرمون جوونیُ کشتن ! قتلی که میگن به شکل خیلی خیلی خشنی انجام شده بود . صبح امروز هم یه مورد مشابه تکرار شد . وقتی خبر به گوشمون رسید خداییش من ترسیدم . یاسی هم کز کرده بود . مامان با نگرانی ازم خواست دیگه تنهایی جایی نرم ! بابام هم گفت " کاری ندارم روز کجا میری ولی خواهشا شب دیگه نرو " ! چند دقیقه قبل هم داداشم به محمد اسمس داد که یه ساعت قبل فلان محله هم یکی دیگه رو کشتن ... خب الان ما سکته نزدیم خیلی شانس آوردیم . یاسی هم میگه مامانی تو رو خدا منو تنهایی جایی نفرستین . اینُ در شرایطی میگه که ما حتی نمیذاریم بچه مون تا توی پارکینگ خونه مون تنها بره :) ! حالا این هیچی ... با ترس حاصله از این قتل های زنجیره ای چه کنیم ؟؟؟؟؟؟

+ اینم خطاب به دوستانی که احیانا نوشته هامُ  دنبال میکنن ! مطلب قبلی هم جدیده :)


  • دوشنبه ۹۲/۰۴/۳۱
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">