MeLoDiC

من اومدم بترکونم ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

من اومدم بترکونم ...

چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۲۹ ب.ظ



*  اولین باری که ندا رو دیدم با یه ژست خاصی گفت " من اومدم بترکونم " ! چقدر اون شب به این ژست و بیانش خندیدم ... ولی حالا که میبینم من بدون ف/ی/ل/ت/ر شکن تلاش کردم تا آخرین اجراشُ دانلود کنم تازه فهمیدم که منظورش از ترکوندن چی بود .... 

اونکه دنبال منه / اون که قلبم رو میخواد / با تب عشق اومده / قلب پاکم رو میخواد / این دل منتظره مهربونم رو میخواد ... 

اعتراف میکنم که ترکوند. اونم اساسی ..... 

حالا امشب شب کارم ! من بی Aکaدmی چه کنم ؟ به باباجون سپردم برام ضبط کنه ... به گمونم دختر مردم معتاد شد :دی 


**  هـ مکارم که مشکل دار شده بود و از یه هفته قبل باز برگشته بود به بخش دیروز دوباره مشکل پیدا کرد . انقدر گریه کرد که چشماش تمام پُف داشت . قرار بود با هم عصرکار باشیم ولی خب اون نتونست بیاد و منم که وضعیتم داغون ... دیگه دیروز به هر شکلی بود شیفتُ تمام کردم . شانسی که آوردم این بود که همکارای شب کارم از اوناش نبودن که بخوان آدم ضایع کنن :دی دیگه دیروز بدترین شیفت رو تحویل شب کار دادم .... 


*** دیشب شام به اتفاق آبجی بزرگه شام خونه ی مامان بودیم . برگشتنی یه کامیون جلوتر از ما بود . وقتی بهش نزدیک شدیم دیدم چراغ عقبش تند تند خاموش روشن میشه . به محمد گفتم این چرا اینطوری میشه ؟ گفت با اهنگ تنظیمه . دقیقا با آهنگی که ما تو ماشینمون می شنیدیم رقص نور داشت انگاری .... آهنگ شهرام شکوهی .... یه وقتایی ازش دورتر میشدیم دیگه چراغ نمیزد . نزدیک میشدیم باز می زد . دقیقا با ترانه . یه جاهایی که شهرام اوج میداد به صداش چراغ هم پر نور میشد و... عجیب بود ! چند باری برای آزمون خطا هی دور و نزدیک شدیم . دیگه برام مسلم شده بود که با اهنگ ماشین ما هماهنگه ولی محمد با خنده گفت چراغش اتصالی داره تو چاله و چوله های خیابون خاموش روشن میشه . وقتی از کنارش رد شدیم دیگه چراغ نزد . هنوزم من موندم چطور این همه وجه تشابه ممکنه با یه اتصالی ایجاد شده باشه ؟ اوناییکه از این چیزا سر در میارن ... به نظر شما ممکنه صدای پخش ماشین ما امواجی ایجاد کنه که روی چراغ عقب ماشین جلویی تاثیر داشته باشه ؟؟؟ :) 

  • چهارشنبه ۹۱/۱۲/۲۳
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">