MeLoDiC

اشک نیازم بر رخ چکیده ! :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

اشک نیازم بر رخ چکیده !

شنبه, ۲ دی ۱۳۹۱، ۰۱:۲۰ ق.ظ


اولین شب زمستانی پاریس کوچولو خیس و نمناک ِ ! 

تکیه میدم به صندلی ماشین و میون پالتوی گرمم فرو میرم ! گرمای ماشین تهوع آوره . . . 

در حالیکه از چراغهای وسط جاده که تو هوای بارونی نور زیبایی دارن چشم بر نمیدارم کمی شیشه ی ماشین رو پایین میکشم . . . 

سوز دلچسبی می شینه روی نگاه خیره م !

و صدای ترانه طنین میندازه روی تمامی وجودم . . .

عاشق شدم من در زندگانی 

بر جان زد آتش عشق نهانی

جانم از این عشق ، بر لب رسیده 

اشک نیازم بر رخ چکیده . . .

یک سو غم او ، یک سو دل من بر تار مویی ! 

در این میانه دل میکشاند ما را بسویی . . . 


+ و من به این فکر میکنم که شبهای خیس پاریس کوچولو حتی تو شب های سرد دیماه هم عجیب عاشقونه ست !!!


  • شنبه ۹۱/۱۰/۰۲
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">