MeLoDiC

زیر باران باید رفت . . . :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

زیر باران باید رفت . . .

يكشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۱، ۰۹:۳۶ ق.ظ


+ هنوز صدای ریزش بارونُ میتونم حس کنم . هنوزم دلم میخواد پتوی گرم و نرمم رو بکشم تا زیر بینیم و دل بدم به این هوای بارونی که بشدت سرد شده . کنار شعله ی بخاری . . .

امروز ظهر یه ساعتی کنفرانس دارم و اصلا حس بیرون رفتن از خونه رو ندارم . . . و بعد از اون شب کارم !

چند وقتیه که تایپ برام کمی مشکل شده ! با دست چپ تیپ کردن کمی سخته و پراز غلط های تایپی ! ببخشین که نظراتتون رو دیر جواب دادم ولی خب دیشب موفق شدم وقت بذارم و به هر شکلی بوده تائیدشون کنم . ازتون ممنونم که با تمام کوتاهی هام باز همراهم هستین . 

 فتوشاپ رو نرسیدم انجام بدم . هنوز تمرکز لازم رو ندارم تا بتونم تمرینامُ انجام بدم و این بشدت ناراحتم میکنه . امیدوارم نقص در روند کار من باعث نشه باز سایر دوستان از جلسه ی بعدی باز بمونن . کمی که بهتر شدم حتما انجامش میدم . . . 

زیر باران باید رفت . . . 

+ امروز شاید برم . باید برم اون شالگردن بلند و قهوه ای که سال قبل برای خودم بافتمُ در بیارم و دو دور بپیچم دور صورتم تا شاید اینجوری دنباله هاش روی زمین کشیده نشه :) اینجوری فکر کنم حسابی گرم ترم میشم :) با اون دستکشهای قهوه ای که دور مچش منجق دوزی شده :) دوسشون دارم . . .

راستش رو بگم ؟ دوست دارم یه وقتی رو برای خودم بذارم و برم یه عطر خوشبوی توپ برای خودم بخرم . ولی همیشه برای خرید خوردم دچار تردید میشم . هیچوقت نتونستم برای خودم چیز خوبی انتخاب کنم . . . از طرفی استفاده از اینجور چیزا که آلرژی زاست برام خوب نیست . . . نمیدونم باید چیکار کنم . یکی یه راهکار بهم بده لطفا :( 

+ مشکلات جسمی اخیرم به گمونم دیگه همه رو عاصی کرده . این آخریش خیلی داره اذیتم میکنه . دارم باهاش مدارا میکنم تا کمی بیشتر باهام راه بیاد و کمتر اذیت شم :( 

میام و همتونُ میخونم ولی واقعا مشکل نظر دادن دارم . ایکاش بتونم از شرمندگیتون در بیام . . .

عکس مربوط به یه روز مه آلود تو ارتفاعات جواهرده ست . مهرماه1391 ! دلم باز اون روزُ میخواد . . .


  • يكشنبه ۹۱/۰۹/۲۶
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">