MeLoDiC

:) :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

:)

يكشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۳۷ ق.ظ

* کـارای مربوط به سوء پیشینه هم تموم شد . از ساعت 5 صبح به اتفاق باباحاجی و مامان رفتیم نوبت گرفتیم . اولین نفر بودم . تا ساعت هشت که شروع به کار کنن تو ماشین نشستیم و حرف زدیم و چای خوردیم . تو این هوای سرد غافلگیر کننده چای داغ و نون سنگ تازه واقعا چسبید . از ساعت 5 تا نزدیکای هفت و نیم 38 نفر اومدن . باورم نمیشد که اون خانمی که پنجشنبه ای بهم میگفت تا ما بیایم وقتها پر میشه واقعیت رو گفته باشه . حقیقتش فکر میکردم که کمی پیازداغشُ زیاد کرده ولی امروز به چشم دیدم که 38 نفر اومدن و زمان شروع به کار منشی گفت فقط تا نفر سی اُم بمونه و باقی برن فردا بیان :((( 

روال کار هم میشه گفت کمی پیچیده و سخت بود . مخصوصا وقتی باید اثر انگشت تک تک انگشتان دستُ میگرفتن . انگشت وسطی دست راستم بازی در آورده بود . طوری که از این همه تکرار شرمنده شده بودم ولی خانومه می خندید و میگفت تو خیلی خوب همکاری میکنی . این مشکل قابل ِ حله نگران نباش . خلاصه این حساسیت وامونده اونجا هم خودشُ حسابی نشون داد و قدرت نمایی کرد . در نهایت تو برگه ی توضیحات ثبت شد که دو تا از انگشتام دارای حساسیتِ پوستیه :( 

برای ساعت 9 به سمت خونه حرکت کردیم . بین راه از چند تا باجه ی اطلاعاتی درخواست سفته کردیم که اون مبلغی که مد نظرمون بودُ نداشتن . خلاصه بعد از کلی گشتن مقر سفته ی مورد نظرُ پیدا کردیم :) یه گره ی کوچیک هم واسه تکمیل مدارک تو کارم افتاده که به امید خدا فردا توسط محمد این گره هم باز میشه . شکر ! 

** نـیازه بگم چقدر دلم هوای خونواده مُ کرده ؟؟؟ 

  • يكشنبه ۹۴/۰۲/۰۶
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">