MeLoDiC

امروز عجیب دلگیره ! :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

امروز عجیب دلگیره !

جمعه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۱، ۰۲:۴۶ ب.ظ


گاهی اوقات یه کلمه ...

یا شاید یه آهنگ !

یا قطعه ای از یک شعر ...

یا گاهی یک حرکت آشنا ...

و یا هر چیز دیگه ای میتونه دقیقا تو رو بندازه وسط خاطراتی که ....!

مرور اون دست خاطراتی که برام شیرینن و به یاد موندنی همیشه برای من دلنشینه .

حتی اگر یه *قطره اشک یا دلتنگی یاداوره اون خاطرات باشه .

سر بسته نوشتم ! برای خودم و ...

خواهری امشب مهمون داره و از من امداد طلبیده ! منم که نمیتونم بهش بگم نمیشه و شب کارم و باید عصر استراحت کنم تا شب جون داشته باشم بیدار بمونم . آخه ناراحت میشه . بعد از اینکه این پست رو ثبت کردم میرم خونه شون تا کمی بهش کمک کنم و بعد از اونجا برم بیمارستان .

+ امشب مسئول شیفتم !

گوشتو بیار جلو .... " نمی دونم چرا دلهره دارم  "

نیازمند کلی انرژی مثبتم . خواهشا ارسال کنید :)

من همیشه اشکهامو دوست دارم ! چون هنوز تمساحی نشدن


  • جمعه ۹۱/۰۱/۲۵
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">