MeLoDiC

کابوس 22 اردیبهشت 1385 ! :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

کابوس 22 اردیبهشت 1385 !

جمعه, ۱۶ دی ۱۳۹۰، ۰۲:۳۵ ب.ظ


امروز تو کمد دنبال فیش های قسط وام دانشجوییم میگشتم که کیف پولی که مدتهاست ازش استفاده نکردمو پیدا کردم !

کنکاش چیزایی که یه مدته ازشون بی خبر بودی لذتی بس وافر داره ! نه ؟

کل محتوای کیف رو ریختم بیرون .

خیلی چیزها بود .

از عکس عقد و عروسی رهاجون گرفته تا کارت تبلیغ مهدکودک یاس !

یه اسکناس صد تومنی که صد در صد تو یه مجلس عقد یا عروسی یاس برداشته بود که هنوز با همون تزئین تو کیفم هست !

حتی کارت ورود به جلسه ی آزمونهای قلم چی که مربوط به سال ۱۳۸۵ - ۱۳۸۶ هست !

ما بین تموم اونا یه چیزی قلبمو به درد میاره !

  • جمعه ۹۰/۱۰/۱۶
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">