MeLoDiC

از من بگذر ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

از من بگذر ...

چهارشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۲۷ ق.ظ

تمام زندگی 18 سال ِ گذشته م در این عکس خلاصه میشه . همسر و فرزندی که بی نهایت دوسشون دارم . 

پیتزا مکزیکی یاس بقدری تند بود که یاس از باباش درخواست همکاری میکرد تا بتونه با پدرش در تناول پیتزا یونانی شریک بشه :)))))))) آخرشم کلی زیاد آوردن . محمد هم فقط فلفل سبز و قرمز روی پیتزا رو جمع میکرد و میخورد . هر دوشون در حال سوختن بودن . 

اینم بشقاب ِ مخصوص من :))))) برگر خوشمزه ای بود ولی دورچینش لذت بخش تر بود . 

*** بـعد از صرف شام به درخواست من و یاس در دل بارون راهی ِ رامسر شدیم .

بارش بارون باشه و نوای " از من بگذر [کلیک کنید] "

 

غمگین چو پاییزم ، از من بگذر. . .

شعری غم انگیزم ، از من بگذر. . .

دلم میخواست زیر بارون کمی قدم بزنم . جلوی هتل قدیم موندیم و کمی زیر بارون قدم زدیم . 

اینم از نمایی دیگه :) 

بعد از کمی قدم زدن از ترس اینکه سرما نخوریم مجدد برگشتیم سمت ماشین و به سمت خونه حرکت کردیم . 

**** امروز محمد و یاس رفتن راهپیمایی ! همین لحظه برگشتن .
  • چهارشنبه ۹۳/۱۱/۲۲
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">