MeLoDiC

فی البداهه ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

فی البداهه ...

پنجشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۳، ۰۱:۴۳ ق.ظ

ابیات اول تضمین از سایر شاعران ِ که با رنگی متفاوت ثبت میکنم و

قسمتهایی که مربوط به خودمه داخل [....] میذارم تا برام یادگاری بمونه ! 

1

" اولین روز دبستان بازگرد

 کودکی ها شاد و خندان بازگرد

باز گرد ای خاطرات کودکی

ر سوار اسب چوبی بازگرد "

[ در میان کوی ها افتان و خیزان میروی

همچو آهویی خرامان نازنازان بازگرد

خاطراتم همچو دریا موج موجان می خزند

قایقی بشکسته را ماند به ساحل بازگرد

بازگرد تا این همه حسرت به پایانش رسد

سنگ را با عشق تندیسی نمودند بازگرد ... 

 **************

2

" بیستون یار من آنجاست حواست باشد 

او نشان کرده ی اینجاست حواست باشد "

 [ حالیا عشق ترا در پس رخ می نگرم 

بی تو تقدیر چه بی گا(ه) ست ، حواست باشد 

تا که از پرده برون امدی و هست شدی 

دل به خون گشت و هلاک است ، حواست باشد 

تو دم عیسی و من مرده ی بی دل ، بی تو 

جان به جانم بدمی ، عشق هویداست ، حواست باشد ] 

 ************** 

3

" دوستان شرح پریشانی من گوش کنید 

داستان غم پنهانی من گوش کنید "

[ عمر بگذشت و سکوت همدم تنهایی من 

قِصه هایم ، همه را یکسره مدهوش کنید 

این همه جور و جفا بهر وفا می طلبیم 

من پریشان نییَمُ بهر خدا گوش کنید ]

 


 

 

و اما فی البداهه ی دوم در وبلاگ آقا جواد [کلیک]

4

" ای ساربان آهسته ران که آرام (کارام) جانم می رود 

آن دل که با خود داشتم با دلستانم می رود "

 [ اُشتر کمی آهسته ران آن لیلی ِ قلب ِ من است 

آن اختر ِ فروزان ِ شبهای بی ماه من است 

ماه مرا با صد فسون از کوی من بُردی برون 

ای ساربان گشتی خجل (؟!) لیلا و شیدا می رود ... ]

 

 **************

5

 "دل مــــیرود زدســــتم صاحـبدلا ن خــــدا را

دردا که راز پنـــهان خـــواهد شـد آشــــکارا "

[ آشکار اگر بگردد پیر و جوان بخندند
یارب تو سروری کن ، مستور کن دلم را ]

 **************

6

" ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی 
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی "

[ باز آییُ بینی تو ، هر سو غم و اندوهی 
کاش با تو سحر گردد ، پایان شبی مایی ]

  • پنجشنبه ۹۳/۱۲/۲۱
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">