MeLoDiC

مستانه .. :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

مستانه ..

چهارشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۳، ۱۲:۵۵ ب.ظ


 

* چـند شب قبل فیلم " مستانه " رو دیدم . فیلمی که به نوعی فریاد خاموش بود . یاد سریال " آخرین ستاره ی شب " افتادم که در مورد بیماری نوظهوری به نام ایدز ساخته شده بود ولی در طول تمام قسمتهای سریال و واژه واژه ی دیالوگهای مسخره ش حتی یه بار اسم بیماریُ بیان نکردن . این سریال نه تنها هیچ جنبه ی آموزشی نداشت بلکه فقط ترس به دل مردم انداخت بابت کراهت اسم بیماری . واقعا فرهنگ غنی داریم بابت روشن سازی افکار ملت ....  

یادمه دوران دانشجویی یه بار توی مرکز بهداشت بودم که یه زن و شوهر جوونی که یه بچه ی نه ماهه تو بغلشون بود وارد شدن . بعد از قد و وزن نوزاد و ثبت در اوراق مربوطه ، حالا نوبت این بود که با مادر در مورد تنظیم خانواده و الباقی مسائل صحبت کنم . به نظر من در این مورد نباید برای مادر ِ تنها آموزش داشت . چون یک طرف این قضیه پدر خانواده ست .خلاصه در مورد روش پیش گیری از مادر سئوال کردم و اون بنده ی خدا با یک جور شرم و حیایی بیان کرد که هیچ روشی نداره !

خیلی سریع و تیتروار از خطراتش گفتم و در نهایت راهنمایی های لازمه برای یک روش مناسبُ براش شرح دادم . مرد دو قدم عقب تر ایستاده بود و به حرفام گوش میکرد . در نهایت خانم گفت نمیدونم کدوم یکیُ انتخاب کنم . خلاصه زن و شوهر به کوریدور رفتن تا مشورتی داشته باشن . همین بین یکی از دوستان گفت " آوا تو چه رویی داری ؟! چطور تونستی جلوی اون آقا این همه حرفهای خاک بر سری بزنی " البته از نگاه ایشون خاک بر سری بود . فکر نکنم هیچ دانشگاهی چیزهای خاک بر سری رو بی دلیل یاد بدن . بهش گفتم " تویی که مثلا تحصیل کرده ی این رشته هستی همچین فکری داشته باشی دیگه از عوام چه انتظاری میره " ! خلاصه اون خانم به اتفاق همسرش تصمیم گرفتن و چیزهایی که لازم بود تحویل گرفتن و رفتن ... :) 

گاهی فکر میکنم به شعورمون بدجوری توهین میشه . واقعا در مورد تنظیم خانواده دو ///لت در مورد مردم چه فکری کرده ؟؟؟ واقعا فکر میکنن مردم هنوز به اون درجه از فهم و درک نرسیدن که خودشون تصمیم بگیرن با توجه به شرایط مالی و خونوادگی و حتی جامعه شون تصمیم به بی فرزندی ، تک فرزندی یا چند فرزندی بگیرن ؟؟؟  

اینجاست که میگن حرف حرف میاره ها ! با فیلم مستانه شروع کردم و ادامه ی حرفام به کجا رسید . اعصابم بهم میریزه وقتی میشنوم تو مراکز بهداشت دیگه خدمات مربوطه در رابطه با تنظیم خانواده مثل گذشته ارائه نمیشه :( 

 


  • چهارشنبه ۹۳/۱۲/۲۰
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">