MeLoDiC

روزهای بهاری آوا ... + عکــــــس :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

روزهای بهاری آوا ... + عکــــــس

دوشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۵۲ ب.ظ


+ باغ وحش پارک ارم ... محمد به همراه داییم با حضور افتخاری یکعدد مار  ! ووووووووووووی من تهه چندش بودم این لحظات . 

+ دو عدد تمساخ که حمام آفتاب گرفتن . 

+ وقار و متانت از سر و روشون میباره . نه ؟

+ تاب تاب عباسی ... 

+ گربه ی وحشی که بی نهایت خوشگل بود ... 

+ ابهتُ ...  :) 

+ بی نهایت لوس و البته بد بو بود :))) 

برام خیلی جالب بود . من این همه حیوون که عکس خیلـــــــــــــــــــی هاشُ حتی نذاشتمُ تو قفس دیدم ولی حس بدی بهم دست نداد . نمیدونم چرا به محض دیدن گرگ به شدت حالم گرفته شد . اصلا نمیتونستم بپذیرم گرگ با اون خوی حیوانیش تو قفس اسیر باشه . خیلی حالم گرفته شد با دیدنشون :( 


  • دوشنبه ۹۳/۰۱/۱۱
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">