MeLoDiC

خوشبختی یه حسیه که میشه تولیدش کرد ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

خوشبختی یه حسیه که میشه تولیدش کرد ...

چهارشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۰۳ ب.ظ

* خـب اصولا من انسانی مصرف گرا هستم و اصلا انگیزه ی تولید کردن ندارم . لذا باید اعتراف کنم که تعصیلات عید و سفر به شمال اونجور که باید برام دلچسب نبود . فقط دیدار با عزیزانم انرژی مثبتی بود که بهم اضافه شد و دیگر هیچ ! بعد از چند ماه که کلی نقشه واسه عید ریخته بودم و فکر میکردم لابد اون چند روز حسابی از زمان استراحتم لذت می برم ولی عملا هیچ حرکتی برای دلشاد شدنم ایجاد نشد :) دقیقا می دونم خیلی از شما ممکنه با خودتون بگید همینکه کنار خونواده و اقوام بودی کلی لذته ! خب . در جواب چیزی ندارم بگم جز سکوت ... چون بی شک من قدر بودن در کنار عزیزان رو می دونم . حرف ِ من چیزه دیگه ست . 

** مـتاسفانه امروز باخبر شدم که زلزله ای به شدت بیشتر از شش ریشتر خراسان رضوی رو لرزوند. نمیدونم میزان خسارت و حادثه چقدره ولی با این وجود خوشحالم که حال ِ آبجی روشنا و داداش احسانمون خوبه . امیدوارم که هموطنان عزیز مشهدیمون مشکل حادی پیدا نکرده باشن . 

*** چـهاردهم فروردین واشینگ بخشمون بود و تو شیفت صبح تمامی بیمارها رو انتقال دادن به بخشهای دیگه تا بخشمون رو خالی کنن واسه شستشو و اشعه . منم عصر و شب بودم . اصلا حس کار کردن نداشتم . این همه راه از خونه تا ونک رو طی کردم و در نهایت شیفت رو پیچوندم و برگشتم خونه . خیلی چسبید . مخصوصا که تو اون سوز و سرما وقتی رسیدم مامان حاجی آش شلغم پخته بود که به محض رسیدن یه کاسه نوش جان کردم . اونم خیلی چسبید . 

**** دیروز رفتیم باغ گلهای کرج . عکسهای زیبایی گرفتم . حالا تو پستی جدا میذارم اگه تمایل داشتین ببینین . البته دوستان اینستاگرامی احتمالا دیدن . ولی نباید از یاد ببرم که من زمانی عکسهایی میگرفتم خاص ِ وبلاگم . 

+ اخبار همینطور در مورد زلزله ی مشهد و آماده باش نیروهای امدادی میگه :( هنوز خبر درست و حسابی ندادن . خدایا ... خودت کمک کن . 

+ آیکون خروج از وبلاگم نیست ، گمش کردم . دکمه ی خروج کجاست ؟ شما ندیدین ؟؟؟

  • چهارشنبه ۹۶/۰۱/۱۶
  • ** آوا **

نظرات  (۵)

  • ستاره عبدالمیری
  • سلام اوا جان

    خوبی عزیزم

    قشنگ اون حرفت که حرکتی برای دلشاد کردن انجام شد رو درک می کنم چون بارها برای من اتفاق افتاده

    زلزله ی مشهد هم واقعا ترسناک بود که اگر وجود و عنایت اقا امام رضا نبود معلوم نبود الان ما در چه وضعی هستیم

    وای بارم عکس چیکو

    مراقبه مهربونیات باش دوست من

    پاسخ ** آوا ** :
    سلام عزیزم . نمی دونستم شما هم ساکن مشهد هستین . شکر خدا که خسارت زیادی به جا نذاشت . 
    فدای شما . 
    درود بر بانو آوا

    گاهی اوقات آدم تو جمع هست ولی احساس تنهایی و نارضایتی داره.سعی کنیم بیشتر از جمع لذت ببریم.

    منتظر عکسهای زیبا هستم.....

    کلا کمبود آیکون هست ....چرا رو من نمیدونم....!!

    سلامت و تندرست باشین(آیکون آرزوی سلامتی  )
    پاسخ ** آوا ** :
    سلام آقا جواد. مرسی از محبتتون . بله باید دست بکار شم وگرنه از گرمای عکسها کاسته میشه :) 
    کمبود آیکون باشه ولی کمی محبت نه :)))) بخدا 
    دلم میخواد ببینمت یه دل سیر حرف بزنیم نمیدونم چرا یهو همین الان بهش احساس نیاز کردم
    پاسخ ** آوا ** :
    قربون دلت بشم. حالا که نمیشه ببینیم یعنی حرف هم نمیشه زد؟! جونم عزیزم . سراپا گوشم 
    آیکون خروج از وبلاگ منم گم شده :(
    پاسخ ** آوا ** :
    سلام شباهنگ جان. سال نو بر شما مبارک. چرا اینجوری شده؟! نکنه بیان هم بترکه 😭😭😭😭
    تا جایی که شنیدم زلزله با این که قوی بوده ولی خسارت زیادی به بار نیاورده. تا الان گفتن دو نفر کشته و 7 مصدوم. چون موقع صبح بوده همه بیرون از خونه ها بودن. ان شالله که هیچ اتفاق ناگواری برای هیچکدوم از هم وطنا نیفته.

    پاسخ ** آوا ** :
    سلام اقا گل. کانون زمین لرزده تقریبا ۸۶ کیلومتر دورتر از مشهد بوده. در روستایی بنام سفید سنگ یا سنگ سفید . یه همچین چیزی‌ اونم که تا موقعی که من اونجا بودم هیچ خبری از مرکز زمین لرزه نبوده. اتفاقا اخبار هم گفتن چون توی مشهد ساختمونهای بلند زیادی وجود داره شدت زمین لرزه اونجا ملموس تر بوده. امیدوارم فاجعه ی رودبار و بم تکرار نشه. ولی از این بابت که اونوقت از روز بوده این خودش جای شکر داره. حداقلش اگه خونه ام بودن مجال این رو داشتن تا خودشون رو به بیرون بکشن. ولی کلا بلایای طبیعی غیر قابل کنترلن. فقط باید در برابرشون اماده باش بود تا خسارات رو به حداقل برسونن.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">