MeLoDiC

موانع شرعی ازدواج :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

موانع شرعی ازدواج

پنجشنبه, ۲۳ دی ۱۳۸۹، ۰۲:۰۶ ب.ظ


کلی چیز برای نوشتن دارم ولی وقت ندارم

دیشب خلاصه تونستم تو فیس book ثبت نام کنم و حامد رو هم پیدا کردم  الهییییی چه عکس قشنگی هم گذاشته بود ...

ایدیمو نمیشه عمومی بذارم ولی دوستانی که تمایل داشتن آدرس بذارن تا بهشون رمز ادامه ی مطلب رو بدم

امروز تو تاکسی رادیو روشن بود حاج آقائه در مورد ازدواج جوونا حرف میزد . خیلی سوژه ی جالبی بود ولی خب وقت ندارم وارد جزئیاتش شم ، بعدا می نویسم تا شماها هم بخونین ...

فقط یه گوشه شو اشاره ای می نویسم که بعد لپ مطلب یادم بیاد .

" برای ازدواج نباید موانع شرعی وجود داشته باشه ... وگرنه نگاه دختر و پسر به هم حرامه "

اگه شما از این جمله چیزی میدونین به من هم بگین تا ببینم نظرتون راجع به این جمله ای که حاجی فرمودن چی هستش 

از این لحظه به مدت بیش از ۲۴ ساعت نیستم . امید آنکه تا بازگشتی دیگر از یادها محو نشوم 


  • پنجشنبه ۸۹/۱۰/۲۳
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">