کافه ی خیابان هفتم

کاملا موافقم.

وای...چرا من حواس ندارم این زورها. منظورم خراسان رضوی بود عزیزم. میخواستم بگم هیچ خراسانی مثل خراسان وضوی نمیشه اشتباهی گفتم خراسان شمالی. ای بابا..اصلا خراسان رضوی قابل مقایسه نیس با شمالی. پس قل خراسان احد آررررره.ایییول. دمت گرم.

میدونی آوا جون..خوب خراسان یه استان پهناور بود. خودش اندازه یک کشور بود. ولی به خاطر وسیع بودنش واقعا مدیریت و کنترلش سخت بوده دیگه. این شد که سه قسمت شد. یه تفاوتهایی البته با هم دارن. مثلا خراسان رضوی ها عموما فارس هستن. خراسان شمالی ها ترک و کرد و درصدی هم فارس.خراسان جنوبی هم ..اونو درست نمی شناسم. اما فکر کنم بیشتر فارس باشن. کلاً فرهنگ هاشون با هم فرق میکنه. مثلا تو خراسان رضوی از رسوم ازدواج اینه که برای تهیه جهزیه تو جلسه خواستگاری از دوماد چندتا از لوازم اصلی بزرگ رو میخوان و ما بقی رو خانواده عروس تقبل می کنن. اما خراسان شمالی ها رسم دارن فقط دختر بدن. دوماد خودش باید خونه بگیره و جهزیه بچینه توش و عروس رو ببره و البته عروس حق دخالت هم نداره. یا مثلا ما مشهدی ها تو مراسم نامزدی شاخه نبات میدیم به مهمونا. ولی خراسان شمالی ها تو مراسم عروسی قند میدن. وای رسم هاشون جالبه حالا اگه خواستی برات مینوسیم. ولی با همه اینا...خراسان رضوی و مشهدش اندازه کل ایران می ارزه.چون امام رضا رو داره.

فاروج اسم یک شهره عزیزم. چی نههه، کجا... مال استان ما نیست. ما خراسان رضوی هستیم میدونی که. فاروج تو خراسان شمالیه. وقتی میریم بجنورد از فاروج عبور میکنیم. راستی میدونستی به بجنورد هم میگن پاریس کوچولو؟ شهر خنک و سرسبزیه. بابا امان و بش قارداش هم دو تا از تفریحگاه های بجنورده. خوب حالا من اومدم فاروج رو معرفی کنم رفتم بجنورد. فاروج مرکز آجیل، لوشک، کشک، آلوچه و این جور چیزاست. حالا این بار اومدی مشهد یه سفر هم حتما به خراسان شمالی برو. البته هیچ خراسانی خراسان شمالی نمیشه. اینم قالَ ممممَن و خیییلی ها....

آییییییییییییی از کشک زیره بببببدم مییییااااااد....هر وقت میخورم بعدش حالت تهوع می گیرم. خراسان شمالی مرکز کشک و لواشک و قره قروت و ...اووووه تا بخوای طعم های مختلف. هر وقت میریم خراسان شمالی تو راه کلی هله هوله میخریم. دقیقا نزدیک بجنورد یه گردنه هست به اسم گردنه لیلی و مجنون. یه چشمه آب خنکککک اونجاست که کنارش بساط انواع کشک و لوشک و ... هست. فاروج هم خیلی داره. راستی یادم باشه سر فرصت بگم چرا اسم این گردنه لیلی و مجنونه. یادم بندازی بگم ها.

هیییچ کشکی را ناغافل در دهان دیگری نگذارییید شاید که زیره داشته باشششد...قالَ مممممَن....

کشک؟! ):

ن دوسش ندارم

اصلا )):

+ وقتی میبینم یکی چیزی توو گلوش گیر میکنه و یا میشنوم، حالم بد میشه....

حس خفگی بهم دست میده...

خاطره ی تلخی دارم...